حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

آرام جان من کو؟!

....دیشب تا صبح خانه ی دلم بارونی بود ... دکلمه ی زیر قشنگه...

این مثنوی حدیث پریشانی من است . بشنو که سوگ نامه ویرانی من است . امشب نه این که شام

غریبان گرفته ام بلکه به یومن آمدنت جان دگر گرفته ام .گفتی غزل بگو ، غزلم٬ شور حال مُرد ،

بعد از تو حس شعر فنا شد، خیال مُرد .

گفتم مرو که تیره شود زندگانیم ، با رفتنت به خاک سیاه می کشانی ام .

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد ، بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد . وقتی نقاب،

محور یک رنگ بودن است و معیار مهرورزیمان سنگ بودن است ،دیگرچه جای دلخوشی

و عشق بازی است ، اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است . این عشق نیست فاجعه

 قرن آهن است ، من بودنی که عاقبتش، نیست بودن است.

حالا به حرفهای غریبت رسیده ام فهمیده ام که خوب تو را، بد شنیده ام.

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام ، بگذار صادقانه بگویم که خسته ام ،

 من را به ابتذال نبودن کشانده اند روح مرا به مَسند پوچی نشانده اند .

اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند منصور را هرآئینه بر دار می زنند ، اینجا کسی برای کسی ،

کَس نمی شود، حتی عقاب درخور کرکس نمی شود ، جایی که سهم مرگ جزء تازیانه نیست ،

 حق با تو بود ، ماندنمان عاقلانه نیست ، ما می رویم چون دلمان جای دیگر است،

ما می رویم هر کی بماند مخیر است ، ما می رویم گرچه ز الطاف دوستان ، بر جای

جای پیکرمان زخم خنجر است، ما می رویم مقصدمان نا مشخص است ، هر جا رویم

بی شک از این شهر بهتر است . از سادگیست گر به کسی تکیه کرده ایم

اینجا که گرگ با سگ گله برادر است ، ما می رویم ماندن با درد فاجعه است،

در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است . ، باید شتاب کرد ، مجال درنگ نیست .

بر درب آفتاب پی باد می رویم ، ما هم بدون باد به معراج می رویم

 
در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است!‌مرد باش. مطمئنم...بازم همون شعر رو بگم که با هم می خوندیم!‌گر نگهدار من آنست که من می دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد! اگه من سنگ بودم و تو شیشه٬‌خدا که هواتو داشته باشه حتی من هم نمی تونم ذره ای بهت ضربه بزنم!


پ.ن. برای یه دوست عزیزی زیاد دعا کنید...
پ.ن. دیروز گفتم از دو نفر توی زندیگم متنفرم٬ یکی اون دختره که الآن دیگه حتی براش دعا هم می کنم.یکی اون پسره... که اون رو به خاطر یه عزیز دلی تحمل می کنم!...خواستم بگم که حرفهای دیشبت هیچ تاثیری منفی رو من نداشت... هنوز هم خیلی برام عزیزی و ... و دوستت دارم!
پ.ن. بابایی می گفت تا وقتی به ثبات روحی نرسیدی ننویس... فکر کنم یه مدت ننویسم!(خاله ی بچه ها کامنتها رو تایید می کنه!)
پ.ن. این حس بدیه که فکر کنی خودت متهمی!

دعام کنید
در پناه حق

نظرات 17 + ارسال نظر
بانمک سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.banamak.blogsky.com

بچه ها سلام
خسته نباشید
وبلاگ قشنگی دارید
بهتون تبریک میگم
همواره موفق وشاد وخندان باشید

شهرام سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام ....

اینارو فک کنم رویا نوشته باشه ...چی شده باز ....کی دلتو شکسته دختر ...

ثبات روحی !!.......بابای خوبی داری ....ادمی که ثبات روحی نداشته باشه ممکنه چرت و پرتایی بنویسه که بعدا پشیمون بشه ...بابابایی موافقم .....یه کم اروم شدی بعدا بنویس ...

شاد باشی ..

ظریفه سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:52 ب.ظ

کنجکاو شدم بدونم اون ۲ تفر کی بودن که متنفر بودی ازشون ولی نمی پرسم.
چقدر آخه من فضولم!!!!!
بی خیال
من شبیه سازی هیچیییییییی نخووندم

ظریفه سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:30 ب.ظ

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
به نیت تو گرفتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دوست جونت سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:35 ب.ظ

دست از طلب ندارم تا کام دل براید
یا یا تن رسد به جانان یا جان زتن دراید

دوست جونت سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:44 ب.ظ

اول سلام
دوم شعرو واسه خودم نوشتما...یه چیزی تو مایه های یکی از ما داره باز به اون یکی...!!!الکی جو نگیرتتتا!!!!!!
سوم ببین یه روز ول کردما!!!!!!باز چه خبر شده؟!!!
چهارم جونه مادرتون یکی یکی....تا مثل من گرفتار نشید آخه مگه من چند سالمه که باید این همه بارو....:-)
پنجم چرا پسره مرد؟؟؟؟؟؟؟
ششم امروز فقط خوابیدم تلافی دیروز!!!
هفتم من به قول تو ...شدم یا به قول معصومه....نمیذارن بیام بیرون یا برم مهمونی!!!!میگن کار داریم.....آخه به من چهههههه(گریه)!!!!!!!!!!
هشتم....

ابوذر سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.kadkhoda.coo.ir/

به خدا من هنور شوکه شدم
نمیدونم چی باید بگم

سروین چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام
متاسفانه پستتو نتونستم بخونم
ولی به خدا دنیا را به من دادن که اومدیییییییی
دغدغه مند پس چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حدیث چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ق.ظ http://shl43.persianblog.com

سلام خانوم گل!
میدونم خیلی خسته ای...طبیعیه!پیش میاد ...اونم واسه یه کروکدیل نازنازی خردادی:) یه کم استراحت کن خوب میشی...اما مطمئنم دوباره شروع میشه تا...فقط یادت باش این دفعه زیاد پریشونت نکنه.
شعر سپید قشنگی بود...عاشقانه پرشور و حماسی.
مواظب خودت باش
به همهءمهربونای دور و برت سلام برسون.مواظب این فروردینی من هم باش.
بدجوری دلشو بردی.تا بهت زنگ نزنه روزش شب نمیشه.

مامانی هستی چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ب.ظ http://mamanyehasty.persianblog.com

سلام . این یعنی چی بود؟ نکنه یواشکی اومدی داخل پسکوچه های دلم و حرفامو خوندی از رو دفتر ی که باخون نوشتم ؟ هان ؟ راستشو بگو ؟!
تو همیشه رویای منی همیشه .

عطیه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:35 ب.ظ http://ww

سلام...وب تو هم که همرنگ جماعت شد... با 2 تا پست اومدم..

م.آواره چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 ب.ظ

حدس می زدم نبودنت دلیل داشته باشه . دیروز به هر دلیلی اینجا سر نزدم . ببین محدثه دلیل نمی شه تا یه تقی به توقی می خوره اینجوری خودتو اذیت کنی . مشکل ثبات روحی نیست . یه نوع خود درگیریه . اونم بواسطه چیزی که خودتم دقیق ازش خبر نداری . آدما برای دوست داشتن و دوست داشته شدن زنده ان . آدما اشتباه می کنن چون اشتباه کردن حقشونه و خدا این حق رو بهشون داده . آدما از یکی متنفر می شن و از یکی خوششون میاد چون حقشونه و این حق رو هم خدا بهشون داده . هر چقدر هم بخوان این دوتا توی معنی با هم فرق داشته باشن . تو نمی تونی جای خدا تصمیم بگیزی . چیز سختی هم نیست که بخوای باهاش کنار بیای یا کنار نیای . یه دنیای مادی و یه دنیای روحانی .... محرم نزدیکه . این مشکل رو برای همیشه حل کن . مطمئن باش حل می شه . آدم باید بتونه توی روحش دخل و تصرف کنه و گرنه هر بادی خیلی راحت می تونه دریای روحشو مواج کنه . روح به آرامش نیاز داره . دریای آروم خیلی قشنگ تر از دریای طوفانیه !!! دعا می کنم شما هم دعا کنین برای همه

خادم الزینب چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ب.ظ http://alae.mihanblog.com

سلام حرف دلتون رو خیلی صادقانه میگید واین خیلی به دل میشینه امیدوارم همیشه شاد باشید و دلتون جایگاه چیزهای خیلی خوب باشه
اگر باتبادل لینک موافقید به من خبربدید خوشحال میشم توی آلا ماندگار بشید
به روزم با کوتاهترین راه
التماس دعا

کریم و عزیزترین برادرزاده اش میترا چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ http://kadco.blogfa.com

دلا ساکت که اینجا شهر خون است
که کوچکتر از مردن جنون است
دلا ساکت که غم را در تو جا نیست
ز غم گفتن تو را اینجا دوا نیست

سلام
خیلی زیبا بود
حرفهای بالایی هم همینطوری اومد همینطوری هم نوشتم
موفق باشین
در پناه حق

علی پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ق.ظ http://darbedaran.parsiblog.com

سلام
کاش ما آدما قبل از هر کاری کمی فکر کنیم
.......
یا محمد و علی

مهدی پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ http://bani-adam.blogspot.com

سلام خواهر خوبم. نمی‌دونم چرا وقتی متون شما رو می‌خونم دلم می گیره. البته می‌دونم که تاثیر چه چیزاییه و واقعا درکت می‌کنم. جز دعا هم کاری نمی‌تونم برات انجام بدم که اون هم بستگی داره که چقدر نزد خدا قابل باشم برای دعا کردن.
منتهی باز هم مثل همیشه
توکلت به خدا باشه
توکلت به خدا باشه
توکلت به خدا باشه
الا بذکرالله تطمئن القلوب
الا بذکرالله تطمئن القلوب
الا بذکرالله تطمئن القلوب
بابایی حرف خوبی زده. خیلی چیزهای مباح و بدون اشکال و در برخی مواقع مفید در این دنیا وجود داره . منتهی انسان باید ببینه که آیا این موارد هرچند مفید ضرری برای انسان هم داره یا نه؟ گاهی اوقات خیلی چیزهای مفید برای برخی افراد مخرب میشه. ممکنه برخی از آدم‌ها به خاطر استفاده از برخی فواید برخی چیزای دیگه رو از دست بدند. برخی فرصت‌ها ، بعضی از نزدیکان ، برخی .... . انسان باید ببینه کدوم تصمیم کمترین هزینه و ضرر رو برای انسان داره بعد در بین کمترین‌ها ببینه کدام فایده بیشتری داره.
خواهر خوبم . رسیدن به شرایط ثبات روحی ، انسان رو در تصمیم گیری‌ها آزاد می‌کنه. فکر انسان رو باز می‌کنه و به انسان قدرت فکر و تعقل درست رو باز می‌گردونه. و قطعا انسانی که به شرایط روحی نرسیده باشه نمی‌تواند برای اینده و حال خودش تصمیم درستی بگیره. پس سعی کن هر آن چه باعث تزلزل روحی شما می‌شود را ، هرچند اگر به آن‌ها علاقه داشته باشی و دیگران تشویقت کنند ، کنار بگذاری. فکر کنم در این سنین و در این شرایط فرصت‌های مهم‌تر و با ارزش‌تر از وبلاگ‌نویسی و یا ... داشته باشی. اگر باز هم می‌بینی وسوسه می‌شی و برات سخته در قدم بعد سعی کن اینترنت را هم برای مدتی ، تا رسیدن به ثبات روحی ، حتی اگر طولانی شود ، کنار بگذاری و برای تصمیم‌های مهم خودت برنامه ریزی کنی. قطعا با این عمل بسیار سریع‌تر به ثبات خواهی رسید. هرچند نبود شما ما را از فرصت و نعمت حضور شما محروم می‌سازد ولی سرنوشت و سعادت شما بسیار مهم‌تر از دل ما است.
برایت بهترین‌ها و زیباترین‌های عالم را از خداوند متعال خواستارم.
این خانم فوق مهندس هم عجب فال‌هایی می‌گیره‌هاا
در پناه خدا باشید

زهرا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:45 ب.ظ


منم با نظر آقا مهدی موافقم.
فکر کنم در این سنین و در این شرایط فرصت‌های مهم‌تر و با ارزش‌تر از وبلاگ‌نویسی و یا ... داشته باشی. اگر باز هم می‌بینی وسوسه می‌شی و برات سخته در قدم بعد سعی کن اینترنت را هم برای مدتی ، تا رسیدن به ثبات روحی ، حتی اگر طولانی شود ، کنار بگذاری و برای تصمیم‌های مهم خودت برنامه ریزی کنی. قطعا با این عمل بسیار سریع‌تر به ثبات خواهی رسید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد