روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول آن هم بدون هیچ زحمتی خیلی ذوق زده شد.این تجربه باعث شد که بقیه یروزها هم با چشم های بازسرش را به سمت پاین بگیرد(به دنبال گنج!)او در مدت زندگی اش296سکه ی1سنتی48 سکه ی5سنتی19 سکه ی10سنتی16 سکه ی25سنتی2 سکه ینیم دلاری ویک اسکناس مچاله شده ی1دلاری پیدا کرد.
یعنی در مجموع 13 دلارو26سنت.
دربرابربه دست آوردن این اوزیبایی دل انگیز31369طلوع خورشید درخشش 157رنگین کمان ومنظره ی درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد.
او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان در حالی کهاز شکلی به شکل دیگر در می آمدند ندید.پرندگان در حال پرواز درخشش خورشید ولبخند هزاران رهگذر هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
Say:I am no more than a mortal like yourselves.
it is revealed to me that your god is one god.
therefore take the right path to him
and implore him to forgive you.
The holy qu’ran