حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

مرد را دردی اگر باشد خوش است

بهترین آرزوهام برای خوشبختی تو

 

گل مریم من انشالله خوشبخت بشی

 

 

 

 

 

 

 

دیشب تا صبح برف میومد...مطئنم با هر کدومشون یه فرشته میومد پایین تا بهت تبریک بگن بانوی مهربان

پ.ن. البته آقا داماد فرمودند که : دیشب تا صبح خدا داشت رو سر عروس و دوماد نقل می‌پاشید
 

**************************

 

مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است

  

 

سلام

 

قرار نبود به این زودیها آپ کنم...البته زهرا و ظریفه به شدت مشغول امتحانهای دانشگاه و کنکور و اینان...بنابراین باید تا یه مدت منو تحمل کنید!

راستیاتش می خواستم یه کم روزمرگی بنویسم... دلم بدجوری برای روزمره نویسیهای دغدغه تنگ شده بود! اما خب دیدم اینجا خیلی فرق داره با جاهای دیگه.... از اول قرار بر این بود که اینجا بشه یه جا برای حرفهای عمومی!....

 

- دیروز یه امتحان ادبیات فارسی داشتیم...بدتر از المپیاد!!! 60 تاتست....و واقعاً سخت... راستش از هر کی می پرسیدی بد داده بود! خیلی ضایع است اگه ...!!!(کلاً 3 تا درس سه واحدی دارم، سه واحد اول رو که خراب کردم...وای به حال بقیه اش...یه دعا کنید سر عقل بیام و عین بچه ی آدمیزاد درس بخونم!!!)

 

(متن طولانی شد پیشاپپیش عذر خواهی می کنم از همه ی دوستان، این رو بیشتر برای خودم نوشتم... این حرفا دغدغه ی این روزهامه...، به هیچ عنوان قصد توهین به کسی رو ندارم)

- نمی دونم چی میشه که آدما احساس می کنن که دلتنگند و تنها!!! دیروز با زهرا صحبت می کردیم....دیدیم ما که حتی نمی دونیم لحظه ی دیگه زنده ایم یا نه، چرا اینقدر از خوشهای این دنیا پرواز میکنیم و چرا از ناخوشیهاش اینقدر گله­­مندیم! چرا بعضی وقتها اینقدر به خودمون مغرور میشیم که اصلاً  یادمون میره همینی رو هم که داریم از خداست، بعضی وقتها اینقدر نا امید میشیم که فراموش میکنیم حتی اگه همه ی دنیا هم بخواهد یه چیزی رخ بده و خدا نخواهد هیچ کاری نمیشه کرد....وای به حال وقتی که کارمون یه جا گره بخوره، اونوقته که به زمین و زمان گیر میدیم... اون وقته که دنبال مقصر میگردیم برای کارهامون....اونوقته که حتی اگه توی این بازی غیر از خودمون و خدا کسی دیگه ای نبود...گیر میدیم به خودش با اون همه عظمتش....یکی نیست بگه آخه کوچولو یادت رفته این همه محبتی که در حقّت کرده...یادت رفته چی بودی چی شدی....شما ها که همه سواد قرآن خوندن رو دارید...جزء 29 قرآن رو بخونید! بفهمید طرف حسابتون کیه!... یه کم خودتون رو جمع و جور کنید!.... من همیشه حس می کنم چیزهایی که توی زندگی آدما رخ میده همه یه جوری حکمت خداست...بعضیاش رو بعد از یه مدت می فهمی...بعضیاش رو نه! اگه قرار بود همه اش رو بفهمی که نمی شد حکمت!...وقتی یکی رو از دست میدی...وقتی کارت یه جا گیر میکنه...وقتی توی یه بازی بزرگ و مهم می بازی....وقتی... وقتی... وقتی....وقتی اتفاقات اون طور که فکر میکردی پیش نرفت... وقتی حس میکنی که توی دنیا به این بزرگی تنهای تنهای تنهایی.... شاید بگی تف بر این زندگی!!! ... اما "مرد را دردی اگر باشد خوش است".... تو که وقتی به خواسته هات می رسی حتی خدا رو هم دیگه بنده نیستی.... همون بهتر که نرسی!حتماً این جوک رو شنیدین که یه بنده خدایی دنبال جای پارک می گشته، میگه خدا جون قربونت یه جا پارک درست و حسابی برام جور کن من فلان کارِ خوب رو انجام می دهم، یهو یه جا پارک پیدا می کنه، رو می کنه به آسمون میگه:قربونت خودم پیداش کردم....کاهرای خیلی از ما مثل همین جوکه! همین جوکی که اگه دو تا پسوند و پیشوند بهش اضافه کنی و رنگ و لعابش رو تغییر بدی میشینی یه ربع بهش می خندی!!!... همون بهتر که حس کنی تنهای تنهایی...اون وقت با اخلاص صداش کن....با تمام وجودت خودت رو پرت میکنی تو بغل اونیکه اگه بدونی چقدر دوستت داره از خوشحال جون میدی...و می فهمی این توئی که یادت رفته ... "لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا  " اگر آنان که از درگاه من روی برتافتند ، می دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم ، هر آینه از شوق جان می سپردند ... و خدا نزدیکتر از من به من!...

 

چند روز پیشا توی وبلاگ آقا مهدی داشتم چرخ می زدم...یهو تیتر یه نوشته منو جذب کرد....بهتون پیشنهاد می کنم حتماً حتماً حتماً بخونید متنش رو! خوندن این متن جداً آدم رو  در سختیها و مشکلات آرووم می کنه!

در پناه خالق بزرگ

شاد باشید و مهربان

نظرات 30 + ارسال نظر
م.آواره چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:09 ب.ظ http://www.ghosseh.persianblog.com

فقط کسی معنی دل تنگی رو درک می کنه که طعم وابستگی رو چشیده باشد . پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجامی جز دلتنگی نداره !!! اگر هم شدی خیلی نگران نشو چژون خیلی حسرت حالتو می خورن !!!!

سلام...
اول یه سوال...این وابستگی و دلتنگی و ... مربوط میشه به نوشته ی من یا صرفاْ‌ یه جمله است؟!
...
وابستگی سرانجام یچون دلتنگی نداره چون همیشه وابسته ی چیزایی میشیم که مثل خودمون همیشه پیشمون ماندگار نیستند...از دستشون میدیم! اون وقت دلتنگشون میشیم...
اما گاهی وابستگی ها خیلی فراتر از دو دو تا چهارتای ما میشه.... من میگم اون وابستگی خیلی شیرینه!‌حتی اگه تلخی دلتنگی توش باشه....

جریان همون شعر میشه که...
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون شود عشقت...ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد!
خدا کنه وابسته ی کسی بشیم که لایقه غصه خوردنهامون و دلتنگیهامون باشه!
پاسخم بیشتر از نظر شما شد....
لطف کردین
در پناه حق‌

حسین چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:40 ب.ظ http://geocities.com/ghiasi_mh/

سلام
راستش انتظار داشتم این پست با بقیه فرق کنه یا یه چیز جدید داشته باشه! اما من که چیز جدیدی یا چیزی که به من مربوط بشه توش ندیدم. حالا چرا نظر من مهمه؟! من هم موندم والاااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما برای اینکه یه چیزی گفته باشم باید عرض کنم که این توجیح خوبیه برای آدمایی که دنبال غم و غصه می گردن! اما به نظر من آدم باید عقلش رو بکار بگیره که خودش رو تو دردسر نندازه. نه اینکه بدون فکر کاری بکنه که نتیجه ای جز ناراحتی و عذاب نداره بعدش بشینه توجیح کنه که من از بـــــــــــــــــس آدم خوبی هستم این بلاها سرم میاد!
در مورد درس خوندن هم باید آدم بخواد؛ تلاش کنه؛ و خیال پردازی رو بذاره کنار بعدش بشینه دعا کنه که خدا به این تلاشش نتیجه بده! دعا کردن خالی هیچ دردی دوا نمیکنه

سلام
مرسی از نظرت
با اینکه با بعضی جاهاش موافق نبودم....یعنی اون جاهایی که می گی عقلش رو به کار ببنده!‌قبول نداری بعضی چیزا با ۲ ۲ تا چهارتای عقلی حل نمیشه؟! یعنی همه چیز خوبه و منطقی یهو یه اتفاقی رخ میده که انتظارش رو نداشتی!
در هر حال ممنونم
موفق باشی و زندگیت مملو از عقلانیت ...

ظریفه چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ب.ظ

سلاااااااااام.

چرا وقتی نمره بد می گیریم میگیم استاد نمره بد داد؟؟؟؟


سلام به روی ماه نشسته ات!!!
آخه دخرت خوب تو هم اگه امتحان دیروز رو میدی...!!! تو این کتاب ما حداقل ۱۰۰ تا اسم شاعر و نویسنده است...سوال داده بود فلان شعر مال کیه...فلان کتاب مال کیه...خب آدم انتظارش رو نداره دیگه!!!
کل نوشته ی من همین بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می کشمت

کریم و عزیزترین برادرزاده اش میترا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 ب.ظ http://kadco.blogfa.com

خدا عاشق بندگانش است اما ما از این عشق سوء استفاده می کنیم چون هنوز معنی واقعی عشق رو نفهمیدیم .
وقتی غم کوچکی از محبت تو دلمون میفته احساس می کنیم عاشق شده ایم اما دنیا رو زیر و رو می کنیم و نمی فهمیم که داریم به عشق واقعیمون خیانت می کنیم
نمی دونم خدا به چه چیز این بندگانش عاشق شده

سلام دوست عزیز
خیلی زیبا و پر محتوا نوشته بودین
می خواستم بگم کاش همیشه اینطوری بنویسین اما نه از روی دلتنگی
ممنون که خبرم کردین
موفق باشین
در پناه حق

سلام به دو تا دوست عزیزم
خوبین؟خیلی خوشحالم می کنید وقتی تشریف میارید و نظر میدین...
عشق تعبیر قشنگی برای هر حسی نیست!!!حیف که عشق زیادی پایین اومده...
یه شعر توی چند پست قبل گذاشته بودم...عشق یعنی اون...منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن/منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن...وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/که در طریقت ما کافریست بد دیدن!!!
از روی دلتنگی نیست...این روزها خدا رو بیشتر حس می کنم
لطف کردین
در پناه حق

محمد چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:04 ب.ظ http://naqd.parsiblog.com

سلام!
هم نوشته شما جالب و زیبا بود و تفکر برانگیز و هم نوشته های دکتر چمران که آقا مهدی در وبلاگ خودش آورده بود.
انسان تا خودش رو در یک بخش نسازه، نمیتونه دیگران رو در اون بخش راهنمایی کنه.
متشکرم از مطالبی که باعث شدین یاد بگیرم.

سلام
شما لطف دارین...البته در مورد نوشته های دکتر چمران که نمیشه حرفی زد اما نوشته های من فقط نوشته هایی بود که توی دلم چند روزی سنگینی می کرد...لطف کردین که وقت گذاشتین و خوندین
لطف دارین شما...
در پناه حق

زهرا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 ب.ظ

هزارتاسلام
دوست گلم
انقدر دوس دارم حرفای خودمونیتو بخونم
خیلی قشنگ مینویسی
آره یه آیه ای به این مضمون هست که میگه
:مومنان نه مغرورانه شاد میشوند و نه بسیار غمگین !
و یکی دیگه هم میگه:
هو الذی انزل السکینه علی قلوب المومنین لیزدادو ایمانا مع ایمانهم ولله جنود السموات والارض و کان الله علی کل شیء قدیرا.
اوست کسی که آرامش را به قلوب مومنین میفرستد تا ایمانشان را بیشتر کند و برای اوست لشکر آسمانها و زمین
و خدا بر هر چیز تواناست.
اگه فقط همین آیه رو به یاد داشته باشیم همیشه امیدوار و سرزنده هستیم.
بهترین چیز برای شادابی روح آدم قرانه! اثراتش خیلی عجیب و عمیقه آدم واقعا اعجازش رو میبینه!
آدم حس میکنه خدا هر لحظه مراقبشه
وقتی که میگه :ان الله یدافع عن الذین آمنوا
این آیه رو تو زندگیم با تمام ذرات وجودم حس کردم.
تو که این آیه رو میخونی چه حسی داری؟
یا عبادی الذین آمنوا لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا
ای بندگان من که ایمان آورده اید هرگز از رحمت خدا نومید نشوید به درستی که خدا همهء گناهان را میبخشد!
یا وقتی اینو میخونی:
و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوت الداع اذا دعان فالیستجیبوا لی فلیومنوا بی ...

سلام زهرای ناز من
اولاْ‌بذار همین جا بهمه بگم که زهرا خانوم گل گلاب من دیشب که این متن رو ساعت ۱۱ می خونه طرفای ۱۱:۴۰ زنگ میزنه تا بهم بگه که متنم زیبا بود...نه خداییش اگه شما ز این دوستا داشتین چی کار می کردین؟!باز هم جایی برتب غصه خوردن وجود داره؟!؟!؟!؟!

زهرای خوب من...راست میگی...مخصوصاْ‌ان الله یدافع عن الذین آمنوا...خدا کنه یادمون نره!خدا کنه مومن واقعی بشیم نه به قیافه و تیپ و اینا! خدا کنه...
عزیز دلم ممنونم برای همه ی خوبیهات! تازشم یادت باشه به ظریفه بگی که امتحانم سخت بود :(( مسخره مون کرده....;-)
شاد ببینمت و پر امید همیشه مهربون دوست داشتنی من
بابت اون جمله ی آخر تلفن هم مرسی...اینقدر عشق خونم زده بود بالا که یه یک ساعتی بیدار موندم!!!!می گم من تحملش رو ندارم تو گوش نمیدی;-)
در پناه حق

حدیث پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ

سلام جونم.
خوبی نازنین؟
من که موندم تو کارای تو وزهرا...آخه شمادوتا با این همه اطلاعات و مطالعات ادبی حیف نیست از ادبیات نمرهءخوبی نگیرید؟گرچه مطمئنم که می گیرین.
خوشحالم که ازاین نشاط و اطمینان قلبیت باخبر شدم و خوشحالتر شدم وقتی دیدم چه روح بزرگی داری برای فهمیدن و بخشیدن آدما اینها پیروزیهای بزرگین برای یه دختر متولد خرداد ۶۴.
ممکنه آدما برای فراموش کردن خیلی چیزا خودشونو تو خیلی چیزای دیگه غرق کنند و خود فریبانه فکر کنند:ما چقدر عاقلیم و چه خوب می فهمیم !!
البته ما آدماگاهی برای فرار از عذاب وجدان یا ترس و استرس از نتیجهءکارمون به بعضی از استدلالهای عقلانی پناه میبریم که اگه به عمقشون فکر کنیم چندان هم عقلانی نیست حتی با حساب دودوتا چهارتا!
به قول حافظ:
عاقلان نقطهءپرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
همیشه شاد و خندون باشی دختر مهربون.

سلاممممممممممممممم
خوبین شما؟ اولندش که ما جلوی شما لنگ می اندازیم (حالا بماند!)...دومندش خب امتحان سخت بود!‌استاده فکر کرده بود ما می خواهیم کنکور بدیم این طوری ریز سوال در آورده بود!!!!
دختر متولد خرداد! اگه بدونم بخششم مثل شما که متولد خردادین میشه مطمئن باشید همیشه تا آخر عمر به خردادی بودن خودم افتخار می کنم (حالا بماند که این خردادیها (بلا نسبت شما)‌یه اخلاقهایی دارن که آدم نگووووووووووووووو!;-)بعداْ‌ به صورت مستقیم در این مورد صحبت می کنیم)
آخی اتفاقاْ‌دیروز اینشعر افتاده بود توی دهنم...عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی...
ممنونم
شما همیشه من و زهرا و ظریفه رو مورد لطف و بزرگواری خودتون قرار می دین...
در پناه حق...شاد باشین و سر بلند

ظریفه پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ

محدثه جان منظورم این نبود که!
منظورم این بود که همونطور که نمره بد میاریم می گیم استاد داد وقتی اتفاقی بر وفق مراد نیست می گیم چرا خداااااااااا؟؟؟؟؟؟؟

اولاْ‌ هنوز هم من رویام ظریفه!اون فقط یه اعتراف بودکه تموم شد!
خب قربونت برم درست تر می گفتی! من گفتم ظریفه کل پست رو نخونده...:( کلی ناراحن شدم...مرسی گلم
موافقم به شدت

داداشی پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:45 ب.ظ http://SAMMER.MIHANBLOG.COM

سلام
چطوره تبادل لینک داشته باشیم
برام دعا کنید موقع امتحانات
محتاجیم به دعا

سلام
کاش اول یه چیزی در موردمتن میگفتین بعدش می گفتین تبادل لینک!!!!!!
دعا هم به قول یه بنده خدایی دعای پدر و مادر در حق آدم میگیره...اما چشم
در پناه حق

دوست جونت پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:52 ب.ظ

سلام خانمی و علیک سلام به بعضی که سلام دارن و جواب سلامشون واجبه....
خیلی زیبا بود... اما من حرفی واسه گفتن ندارم !!!!یعنی راستش بیشتر ترجیح می دم حالا که تو این تلنگرو زدی از فرصت استفاده کنم و فکر کنم...بیشتر فکر کنم و بیشتر...
فقط یه چیز خانمی....بهش بگو اگه امسالم من و تو رو اون جایی که خودت و خودش می دونید!!!نبره.... فقط از چشم خودش می بینم و بس :-)
(ببخشید انگار هرچی رشته بودی پنبه کردم ولی....میدونی که این یکی فقط دست خودشه و بس!!!مگه نه!!!!!!)

سلام به گل ماه روی ...تو
خوبی؟اینترنتت میبینم که وصل شده! سلام هم رسوندم دیروز!
فکر و فکر و فکر و ...عمل! و یادمون نره این فکرا!!!
من بهش گفتم...از رفتن تو مطمئنم خدا ان شالله با هم ببره دو تا مون رو اون وقت حال اون یکی رو میگیرم;-)
نچ...باید بدونه همه چی هم دست خودش نیست دیگه...و می دانم که میایی!!!
در پناه حق گلم

شهرام پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:15 ب.ظ http://werwer.blogsky.com

سلام ..

عرض کنم خدمت اونور !! رویا خانوم که شدیدا با شما موافقم و اعلام میکنم که بنده و شما که مخلوقات خداوندیم و مشتی نمونه خروار هستیم در بعضی مواقع نمک نشناس و در واقع میتونم بگم کور و مغرور میشیم ...( شما فقط جزو همون بندگان خوب خدا هستید و نمک نشناس و کور و مغرورمنظورم خودم بود جسارت نشه یه وخ )

تا اوضاع بر وفق مراده و اب به اسیابمون میاد چهچه مستون میزنیم و خدارو بنده نیستیم ...اوضاع روبراه رو نتیجه تلاش و کوشش خودمون میدونیم و احدی رو در بدست اوردن اون دخیل نمیدونیم ...گاها در اوج روزهایه خوشی نعره هایه مستانه میزنیم و غفلت میکنیم از حضور خداوند و خودمون رو فاتح بلامنازع صحنه گیتی فرض کرده و بندگی رو فراموش میکنیم ..

سر به سجده گذاشتن رو فراموش کرده و غرور و نخوت جایگزین اون میشه ...و خدا صد البته چقدر صبوره و چقدر مارو دوست داره ...ماهایی که لیاقت داشتن همچین خدایی رو نداریم .....
هر تحول مبارکی رو در زندگی نتیجه بخت و اقبال و زحمات خودمون میدونیم و دریغ از گفتن یک کلمه خدایا شکرت ....من ال کردم ....من بل کردم ....یکی رو دوتا کردم ...دوتا رو صد تا کردم ...گردن فیل رو شکستم ....من شق القمر کردم ...و الی اخر و خدا در این لحظات کجاست یادمون میره ...

اما ....اما ...

خدا نکنه گردش روزگار به کام ما نباشه و لحظه به لحظه زندگی ما قرین بدبختی و ظلمت بشه ...اونوقته که ما بی گناهیم و تموم این سیاه بختی هارو گردن خدا میندازیم که خدا مارو فراموش کرده ...خدا رو برگردونده از ما ....نفرین شدیم ....شانس نداریم ....دعایی شدیم ....بختمون رو بستن ....دست به طلا میزنیم خاک میشه و هی عجز و ناله میکنیم ....

اینجور وقتا معمولا خدا شناس میشیم یه خورده ...نمازامون طولانی تر میشه ....تسبیح میگردونیم بعد از نماز و تسبیحات اربعه میگیم ...مسجد میریم ....روزه مستحبی میگیریم ...با خدا رازو نیاز میکنیم و قطره اشکی میریزیم . استغاثه میکنیم ...

و اما چه خوبه با خدای مهربونمون یک رو و یک رنگ باشیم ...نه در اوج عزت از یاد ببریمش و غافل بشیم از حضورش و نه در هنگام خفت دست به دامانش بشم ....
حضور خدارو در همه حال احساس کنیم و از یاد نبریم بندگی رو ...

افسوس که سخنرانی خوب بلدیم و نمیدانیم که به عمل کار براید به سخندانی نیست ...

******************************
و اما تهدید به قتل اون هم به صورت مکتوب به هیچ وجه به صلاح شما نیست دوست عزیز ....اگر تصمیم به کشتن دوستی دارید هیچگاه این موضوع رو ابراز نکنید مگر اینکه این میکشمت از اون میکشمت ها باشه ...

سخنی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند ....نوشته هایه شما در عین سادگی عین چسب دوقلو میمونه ....میچسبه حسابی ....

شاد و پیروز و سر بلند و پر انرژی و موفق باشید ...

سلام خدمت انور جناب عالی!!!
خوبین دیگه ان شالله؟!
خیلی زیبا نوشته بودی...عین حرفهاییه که ته دل همه هست...مرسی کلیییییییییییییی
به قول خودت به عمل کار برآید به سخنرانی نیست!‌باشد که بتوانیم!

و اما در مورد تهدید به قتل!‌شما ثابت کن که من جایی کسی رو تهدید به قتل کردم!!!نه یعنی من دروغ می گم؟!
لطف داری شما حسابیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
شما هم شادب اشی و در پناه حق همیشه

مهدی پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:46 ب.ظ http://bani-adam.blogspot.com

آن‌که مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند

سلام خواهر خوبم.
اول متن رو که خوندم به‌خاطر امتحان فارسی‌تون قدری ناراحت شدم . ولی متن بعدی‌تون و مباحثه‌ای که با زهرا خانم داشتید و حتی کامنت‌ها و پاسخ‌هاتون رو که خوندم خیلی خوشحال شدم که هستند افرادی که این‌قدر باز و فارغ از خود فکر می‌کنند.
این‌که آدم همه اتفاقات و مسائل رو از جانب حکمت خداوند در مورد خود بدونه خیلی خوبه منتهی این امر زمانی تاثیر خودش رو داره که انسان در اعماق قلبش به اون ایمان داشته باشه. در مصیبت‌ها صبر داشته و در برابر مقدرات راضی به رضای خدا باشه. و زمانی انسان به این حالت می‌رسه که از همه چیز دنیا دل بریده باشه. به عبارتی انسان اگر بتواند به هیچ کس ، به هیچ چیز و هیچ جایی دل نبنده اونوقته که می‌تونه در برابر از دست دادن هرکدوم از اون‌ها صبر پیشه کنه و در برابر تقدیرات تسلیم باشه. هرچند تسلیم بودن در برابر مقدرات به این نیست که انسان تمام تلاش و همت خودش رو برای یک زندگی متعالی کنار بذاره و بگه همه چیز مقدراته. خیر مقدرات یک انسان بر اساس سعی و تلاش و اراده انسان است که رقم می‌خوره. اما اگر به دنبال تلاش و اراده و طی یک مسیر ، به هدف نرسید و یا به آن‌چه می‌خواست دست نیافت و یا چیزی را از دست داد ، آن را حکمت خداوندی بداند.
یاد داستانی از حضرت موسی افتادم. البته دقیقا به همین صورتی که می‌نویسم نیست ولی مضمونش همینه:
روزی حضرت موسی کنار برکه‌ای رسید که کودکان توی آن بازی و شنا می‌کردند. نگاهش به کودک نابینای غمگینی افتاد که کنار برکه نشسته و با حسرت خاصی به صدای بازی کودکان گوش می‌داد. حضرت موسی رو به خدا فرمود: آخر این چه حکمتی است که کودکان با این شادی و طراوت بتوانند بازی کنند ولی این کودک به خاطر محرومیت از بینایی به این صورت غمگین و افسرده در حسرت بازی با آن‌ها باشد؟ خداوند لحظه‌ای بینایی کودک را به او باز‌می‌گرداند. حضرت موسی دیدند که آن کودک با شادی فراوان به سمت برکه هجوم برده و شروع به بازی با کودکان می‌کند. پس از لحظه کوتاهی دید که آن کودک دارد سر کودکان دیگر را درون آب فرو می‌برد و قصد غرق کردن همه آن‌ها را دارد......
بسیاری از حکمت‌های خداوندی نه تنها حکمتی برای آن فرد می‌باشد بلکه حکمت جمعی نیز می‌باشد. برای یک فرد قاتل شدن و دنیا و آخرتش را باختن بهتر است یا کور بودن؟ برای جامعه اطراف انسان چطور؟
حکمت به معنای عملی است که کسی از بطن آن و دلیل آن باخبر نیست و به قول خواهر خوبم رویا خانم اگر قرار باشد هر کسی دلیل کاری و یا اتفاقی را بداند دیگر حکمت بدان اطلاق نمی‌شد. بله اتفاقاتی را که انسان خود در ایجاد آن‌ها دخیل باشد و به خاطر جهالت و نادانی افراد اتفاق بیفتد ، نمی‌توان نام آن‌ها را حکمت گذاشت بلکه نتیجه اعمال خود ما است.
حضرت امام (ره) جملات بسیار زیبا و حکیمانه‌ای دارند که یکی از آن‌ها در مورد اراده است. ایشان در پیامی به فرزندان شهدا می‌فرمایند:
" زندگی در دنیای امروز زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانی به اراده همان انسان رقم می‌خورد. اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید باید از سرمایه‌های عمر و استعدادهای جوانی بهره ببرید. با اراده و عزم راسخ خود بطرف علم و عمل و کسب دانش و بینش حرکت کنید که زندگی در زیر چتر علم و آگاهی آنقدر شیرین و انس با کتاب و اندوخته‌ها آن‌قدر خاطره آفرین و پایدار است که همه تلخی‌ها و ناکامی‌های دیگر را از یاد می‌برد"
راستش هر وقت که صحبت از حکمت و صبر و ... می‌شود به یاد دعای عرفه و نیایش حضرت امام حسین (ع) در روز عرفه در مورد تقدیر و حکمت‌های خدا در مورد خود و سرنوشت خود می‌افتم.
از این‌که طولانی شد امیدوارم عفو فرمایید.
از محبت و نظر لطفتون در مورد وبلاگ این حقیر هم صمیمانه سپاسگزارم.
انشاالله خداوند بهترین حکمت‌ها و تقدیرات خیرش را نصیب شما نماید.
التماس دعا

سلام خدمت آقا مهدی بزرگوار
لطف کردین
مطالبتون به حق زیبا بود و دل نشین
تازه می خواستم بگم من اینا رو دو شب قبل از اینکه با شما صحبت کنم نوشتم!‌و وقتی حرفهای شما رو میشنیدم می خواستم ببینم چقدر به اینها عمل می کنم !
به قول آقا شهرام همه مرد سخنرانی هستیم اما عمل ...!!!
خیلی لطف ردین...
ممنونم بابت همه چیز
در پناه حق
محتاجیم به دعای خیرتون

دانشناپذیر جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ق.ظ http://mazarei.blogfa.com

دیشب داشتم دیوان حافظ را تورق می نمودم که هاتفی از غیب ندا برآورد :
هان ! ای پسر !!!‌ لقمه اندازه ی دهانت بردار خوب ...
مجبوری ؟ هم خودت رو توی دردسر می اندازی هم دیگر خلایق را ...
=-==-=-=-=-=
عرض ادب خدمت کروکدیل های عزیز ...

کاشف به عمل اومد که اون فقط تخیلاتتون بوده!!!!;-)

کروکدیلهای عزیز!!!‌باز بهتر از تمساحه!
شما پله پله ترقی می کنیدا!انش الله بعدیش بتونید اسم خودمون رو هم بگید!!!
شاد باشید و در پناه حق

کدخدا جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:34 ق.ظ http://kashkool3.persianblog.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااااام
آخ حلقم
من برم ببینم چه خبره الانه میام
نری ها

سلام
چرا آخ حلقم؟!
منتظرم...

کدخدا جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:35 ق.ظ http://kashkool3.persianblog.com/

بردار این تاییده رو
تا کی میخوایی باشه ؟

تایید لازمه ی اینجاست!
او کی؟!
مشکلی دارین با تاییدی؟!

کدخدا جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ق.ظ http://kashkool3.persianblog.com/

سعی کن دیدت رو وسیع تر کنی
تا تنها میشی ، خدا هست
دلتنگ میشی ، خدا هست
اینا مال کساییه که خودشونو وقف خدا کردن
توکلشون به خدا زیاده
عارف هستن و خداشناس
نه من و امثال من
موفق باشید

!!!!
خیلی متوجه نشدم!
یعنی نباید این طوری فکر کرد یا هنوز خیلی کوچولوییم برا یان طوری فکر کردن؟!
...
شما هم موفق باشدی و در پناه حق

صبا جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ق.ظ http://mehrgan.blogfa.com

سلام بر مهربونترین و عاقلتیرین دختر ی که میشناسم...
خوبی محدثه جون خوشحالم که میبینم بازم داری مینویسی و خوشحالتر از اینکه منم دعوت کردی ...
با همه حرفات موافقم و منم میگم یه جایی به خدا می رسی که باورت نمیشه و اونموقع هست که هروقت کارت گیره میگی راضیم به رضای او و مطمئن باش که اون آرومت میکنه..
درمورد قولی که بهت دادم هم داره آماده میشه حتما خبرت میکنم...
التماس دعا!
شاد باشی و همیشه مطمئن دوست مهربون من...

سلامممممممممممممممممممم
می دونید چقدر خوشحال شدم دیدم اینجا نظر گذاشتین؟جداْ‌ ممنونم هوارتا (هوارتا یه مقدار زیادیه که هنوز توی تاریخ کسی نتونشته بگه یعنی چقدر!)

مرسی که تایید کردین حرفهایمنو...ممنونم
از بابت قول هم کلی مرسی
کمک خواستین هستم در خدمتتونا
محتاجم به دعای خیرت خانوم خانوما
در پناه حق شاد باشی

محمد شیخانی جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ http://learnpc.blogfa.com

سلام
سلام به دوست قدیمی ام در دنیای مجازی نت
بعد از گذشت مدت زمانی بسیار تونستم بیام و به وب دوستانی چون شما سر بزنم . خوشحال هستم که همچنان می نویسید و امیدوارم که من را فراموش نکرده باشید .
مطالب شما هم مثل همیشه عالی بودند و من از مطالعه آن مطالب لذت بردم .
من هم با چندین عنوان به روز همستم خوشحال میشوم که نظرات شما را در وب آموزش کامپیوتر بخوانم .
منتظرم .
به امید موفقیت و پیروزی در تمامی مراحل زندگی .

سلام
خشو اومدین
خوشحالم که مثل قدیم دوباره وب آموزش رو فعال کردین...مطالب جالب و جدیدی داشت
لطف کردین یاد دوستان قدیمیتون افتادین
در پناه حق

علی جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام
می بینم مثل قدیما دور همین هستین و ادامه می دین
موفق باشین

سلام
خوشحالم که شما هم به ما پیوستین..تابستون یادتونه!‌هر روز آپ میکردین! یاد اون روزا بخیر!!!!
...
در پناه حق

مجاهد فی سبیل الله جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:08 ب.ظ http://mojahedin.mihanblog.com

سلام علیکم..
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم..
بحمدلله هنوز به قوت خود باقی است..
خسته نباشید. فقط یه کم طولانی نیست؟!
راستی یه پست نوشتم با سه تا مطلب. خوشحال میشم که تشریف بیارید به سنگر محقر جهاد مقدس..
التماس دعا. یازهرا(س)./

سلام
خوش اومدین!‌یاد مشهد افتادم!‌و اون لینک های اون گوشه و ....
هنوز می نویسیم تووش!ببینیم کی میشه که از دست من خسته بشه!
نوشته های من همیشه طولانیه!‌شما مرتب هی توی متنتون میگید ببخشید طولانی شد که من هیچ وقت فکر نکردم شاید پستتون طولانی باشه!!!!
خوندم سه تا مطلب رو!
در پناه حق

شهرام جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:27 ب.ظ

من مدرک دارم خانوم ....کامنت سوم از پایین اعلام کردین به ظریفه خانوم که میکشمت !!!

می کشمت چند حالت داره!!!!
خواننده باید عاقل باشه آقا;-)
مرسی
راستی خروس های وبلاگت خیلی ناز شدند
موفق باشی و همیشه شاد

محمدرضا جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:38 ب.ظ http://mamadrezaa.blogfa.com/

به نام نامی الله
سلا علیکم.بعد مدتها بالاخره فیلم یک تکه نان رو دیدم.میگفت سلام که اسم خودشه.سلام علیکم هم که یعنی خدا باشماست.خوب چه دعایی از این بهتر...
خوب پس سلام علیکم.متن بسیار قشنگی نوشتی.شاید بگم یه سری از دلتنگیهام هم توش بود.العان که دارم این کامنت رو میگذارم برف میاد.خیلی.و هوا سرد و درختان جامه ای سردتر به تن کردند....
خیلی ممنونم.یاعلی {گل}

سلام علیکم تووووو (همون همچنین خودمونه)
با اینکه دوبار تلویزیون نشون داد...اما من ندیدیم!‌اون روزی هم که بچه ها رفتن سینما من نبودم!‌تیکه جالبی بود
الآن که من هم دارم جواب می دهم هنوز ادامه ی برف دیشبه!
لطف کردی اومدی محمدرضا..بابت اون ... ناز واقعاْ‌ ممنونم!
موفق باشی

هادی جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:13 ب.ظ http://joyemolian.blogfa.com

سلام
خیلی از دلتنگی ها و دغدغه های ما ادام مثل همدیگس ولی جرات اینو که بیانشون کنیم رو نداریم و یه چیزه دیگه هم اینکه به خاطره عدم معرفت کامل از سپردن خودمون به اون بالایی ترس و واهمه داریم.
یا علی

بوی جوی مولیان آید هنوز!
سلام دوست عزیز
خوش اومدی...
دقیقا‌ْهمین طوره!‌همه چیز ناشی میشه از نداشتن معرفت و اینام درست و حسابی!
در پناه حق

م.آواره شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ب.ظ

مممممممممممممممممممممممم نمی دونم . جوابی که دادین منظور من نبود . توی دنیای مجازی آدما باید خیلی بهتر درک کنند . وابستگی فقط مال یکیه ... اونم مطلقه .

مممممممممممممممم!!!!
خب شاید شما خوب بیان نکردین!‌شایدم من خب برداشت نکردم!!!
وابستگی مطلقه ..اینو قبول دارم!
مرسی که نظرتون رو توضیح دادین

قطره شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ب.ظ http://ghatreghatre61.persianblog.com

سلام رویا جونم. درسته من دیگه آپ نمی کنم ولی اگه نیاین و بهم سر بزنین که از غصه دق می کنم.... :(

سلام گلم
من که دو سه روز پیشا اونجا بودم!اتفاقاْ‌گفته بودم که زودتر هم بنویس...دلم برای نوشته های کوتاه و قشنگت تنگ شده
ان شالله زودی بر گردی و همیشه شاد ببینمت عزیزم

Yek-Dust یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ق.ظ

Mesle hamishe, bad az dorud be shoma dustane dust-dashtani, .....ta chashm be ham zadim chan ruzi ham az avvalin mahe Zemestun ham gozasht , .......zemestani garm por az barfo,baruno por az rahmate khoda ,.....che khube har adami be jaye khodesh sohbat kone , ......va bege ba che eynaki be zendegi tamasha mikone , ya har lahze yade khoda hast ya naaaaa ,....Bahuneii shod sari be dusane Zemestuni khodam bezanam , be koro-kodil-haye ba safaaaa, har koja hastin khosh bashin Yek-Dust

سلام دوست عزیز
خیلی راحت تر بودیم (همه مون) اگه می تونستیم شما رو با اسم خوبدتون صدا بزنیم...اما هر جور شما راحتید..
شما همیشه لطف می کنید و تشریف میارید اینجا ....
امیدوارم زمستون خوبی براتون باشه و یه بهار زیباتر و با نشاط تر در ادامه...
ممنونم از صحبتهاتون...
در پناه حق

دوست جونت یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ق.ظ

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
چقدر به دلم نشست...اونم الآن...راستی شما الآن دارید آنالیز و MIS می خونیددیگه:))
موفق باشی گلم

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:27 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

دلم گرفته است از این فریبها و نیرنگ ها ...
از این دو رویه مردمان بیهوده گو ...
از آنها که خدا را در پشت یک تکه ابر پنهان کرده و می کنند و خود را قدیس وار خالص , خالص می نمایانند ...
چرا سادگی ها همیشه تهش باختن است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا قلب ساده من همیشه ساخت و ویران نکرد اما ساخته هایش را دست فریب ویران کرد ...!!
چرا بالهایم را دیگران نمی بینند ...
پرواز را از همین سکوی کوچک هم میشود آغاز کرد ...
من آماده پروازم ...
همراهیم میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام...
اسمتون منو یاد یه بنده خدایی انداخت که همیشه با این اسم کامنت میذاشت!‌
ان شالله هیچ وقت دلتون زار نباشه و لبخند روی لبتون باشه...
پرواز رو میشه شروع کرد به شرط اینکه آدم مقصدش رو درستانتخاب کن و خودش رو برای رو به رویی با هر مشکلی آماده کنه!..
موفق باشید
اومدم اونجا...نظر هم ان شالله میذارم!

یکی دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:05 ب.ظ http://http://i14.tinypic.com/4de9usm.jpg

http://i14.tinypic.com/4de9usm.jpg

عرض شود خدمت جناب عالی که....
اولندش چرا بی اسم ...؟!
خوشگل بود...بچه ها اوکی بدن میذارم جای عکس اون بغل!
مرسی
شادمون کردین...می خوای اون چیزی رو هم که نوشتی رو اینجا بنویسم....

3 tofangdare maremolake korikodile temsah

شاد باشی و خندون

محمد اچ سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ب.ظ

سلام...
دیر اومدم چون: (مراجعه شود به وبلاگ )
خیلی فکر کردم که چی بنویسم .اما...
بالاخره کروکدیل مهربون ! حرف از دلش زد.. معلوم نیست چی شده....!!!
... <اگر نیازمندی تو خیابون زد پشتت و گفت : کمکم کن
مطمئن باش اتفاق نبوده>...
۱ هو بی ربط نوشتم اما شاید ۱ خورده رو کلیتش و از بالاتر نگاه کنیم خیلی چیز ها رو بفهمیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد