امروز روبرویم ایستاده ا ی و من دارم هیبتت را با مهربانی ات جمع می زنم وهر بار مهربانی سهم بیشتری را از آن خود میکند و این مهربانی، به من کمترین، جواز نوشتن از تو و صدا کردنت را داد .ای آشنای دلهای تنگ!...
آیامیشود از دستان پینه بسته ات کاسه ای بگیرم لبریز از زلال ایمان و توکل؟... یا میهمانم می کنی به ساغری لبریز از دانش و تواضع! گرچه امروز رنگ به رخسار نداری و طبیبان جوابت کرده اندو کودک دل من همچون کودکان غمگین کوفه بهانه ات را می گیرد و بیقراریش در آرامش نگاه تو به آسمان رستگاری رنگ می بازد.
وقتی کودک خردسالی بیش نبودم خواندم که در روزگار کودکیت جوانمردانه طفلی را از هراس سقوط در چاه رهاندی واز کودکی آرزو کردم که در سایهءحمایت تو از سقوط در هر چاهی ایمن باشم.از آن روز هرجاپایم لغزید تورا یاد کردم و دستم را سخاوتمندانه گرفتی....یا علی!
هرشب نوزدهم در اضطراب از واقعهءضربت خوردن به صبح میرسد ...و آرزو میکنم ای کاش شب خوابش ببرد،صبح در خانهءام کلثوم بماند!مرغابیها راهت را سد کنند،در باز نشود و آن ملعون برای همیشه به خواب برود...و تو باز هم بمانی برای کودکان کوفهءآن روز و... امروزکه بی تو باز هم گرسنه ،در وحشت و هراس از فردا سر به بالین می گذارند.
کاش میشد روزی را دیدکه بازحاکم کوفه می شدی...البته کوفهء آن روز حتما باید شهری باشد پشت دریاها که در دست همهءکودکانش شاخهءمعرفتیست...و خیابان هایی پر از فواره های هوش بشری! تا تو دیگر آرزو نکنی:
خدا شما مردم را از من بگیرد ومن را ازشما!...به شما کسی را بدهد که لیاقتش را دارید و به من مردمی را که لایق آنانم!آنروز نگاههای احمق نباشند که بی هیچ درکی از تو درپاسخ به تمنای پرسشت که:سلونی قبل ان تفقدونی!..
هاج و واج و گیج ازتو بخواهند که از تعداد موهای سرشان آگاهشان کنی...
کاش باز هم می آمدی تا آدمها در مهربانی نگاهت رنجهایشان را فراموش کنند.
دانم سر آرد غصه را رنگین نماید قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح وشامی می زنم
به نقل از وبلاگ حدیث دوست
دوستان خوبم !
ایام سوگواری وشهادت امیر مومنان حضرت علی علیه السلام را به همه دوستداران آن حضرت تسلیت میگم و از خدا براتون طلب صبر واجر می کنم!
توی دعاهاتون توی این شبا که مقدرات همهءآدما تعیین میشه مارو از یاد نبرید.
زهرا
سلام .
نوشته ء پر احساس و صمیمی ای بود دلمو تکون داد. قلمت پاینده باشه گلم.
سلام ...
سلام علیکم
امشب نه اینکه شام غریبان گرفتته ام
بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام....
زهرای ناز من سلام
خودت خوب می دونی که تک تک این لحظات به یادت وبدم
هر لحظه
دوست داشتم پیشم بودی
مثل خیلی وقتهای دیگه
درسته فیزیکی نبودی اما حست می کردم
به یادت بودم
موفق باشی
التماس دعا
سلام گلم
خیلی ازت ممنونم دوست نازم واقعا دعاهای شما آدمای خوبه که تا حالا خیلی از بلاها از سرم گذشته
منم خیلی دلم میخواست پیشت بودم ولی قسمت نبود.
تو هم همیشه پیشم تو قلبم . هیچ وقت نشده که دعا کنم و تو و خونوادت توش نباشین.
پیروز باشی و سلامت
سلام عزیزم. کارت خیلی قشنگ بود. درس گرفتم.
التماس دعا
سلام خانوم. این حرفا چیه اختیار دارید
اما کار من نبود از یه وبلاگ دیگس
ولی بازم ممنون
من باید از تو درس بگیرم انسیهء گلم
محتاجیم به دعا
مثل همیشه بسیار عالی ...
ملتمس دعا .
سلام
ممنون
من هم التماس دعا
سلام
خیلی قشنگ بود
چند باری اومده بودم که برات بنویسم اما نشد
خیلی روان و دلپذیر نوشته بودی
به دوستای دیگت هم سلام برسون
سلام ....
اههههههههه من نمیدونستم شما تائید نظرارو برداشتین ... برا پست قبلی نظر دادم ...
راستش نمیدونم تسلیت بگم یا نه یه ۲ روز گذشته .... نشده بیام دیگه دلیلشو تو نظره پست قبلی گفتم ....
اما حالا من میگم ...
تسلیت میکم ...
به بزرگی خودتون ببخشید دیگه ....
فعلا....
سلاااام.
خوبین؟
منم تسلیت میگم
خواهش میکنم .
ممنون که اومدین
در پناه خدا
آپ شد....شرمنده رویا جون.
سلام
باشه حتما