حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

مدرسه عشق!

سلام به دوستای خوبم، واقعاً ممنونم از همه تون به خاطر همراهی سبزتون! (هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!)

 

یه شعر قشنگ برای همه ی دوستای خوبم، امیدوارم لذت ببرید از خوندنش.

 

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که در آن همواره اول صبح

به زبانی ساده

مهر تدریس کنند

و بگویند خدا

خالق زیبایی

و سراینده عشق

آفریننده ماست

مهربانیست که ما را به نکویی

دانایی

زیبایی

و به خود می خواند

جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ

دوزخی دارد- به گمانم ?

کوچک و بعید

در پی سودا نیست

که ببخشد ما را

و بفهماندمان

ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست

 

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که خرد را با عشق

علم را با احساس

و ریاضی با شعر

دین را با عرفان

همه را با تشویق تدریس کنند

لای انگشت کسی

قلمی نگذارند

و نخوانند کسی را حیوان

و نگویند کسی را کودن

و معلم هر روز

روح را حاضر و غایب بکند

و به جز ایمانش

هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند

مغز ها پر نشود چون انبار

قلب ها خالی نشود از احساس

درس هایی بدهند

که به جای مغز دلها را تسخیر کند

از کتاب تاریخ

جنگ را بردارند

در کلاس انشا

هر کسی حرف دلش را بزند

غیر ممکن را از خاطره ها محو کنند

تا کسی بعد از این

باز همواره نگوید : هرگز

و به آسانی همرنگ جماعت نشود

زنگ نقاشی تکرار شود

رنگ را در پاییز تعلیم دهند

قطره را در باران

موج را در ساحل

زندگی را در رفتن و برگشتن از قله کوه

و عبادت را در خدمت خلق

کار را در کندو

و طبیعت را در جنگل سبز

مشق شب این باشد

که شبی چندین بار

همه تکرار کنیم

عدل

آزادی

قانون

شادی

امتحانی بشود

که بسنجد ما را

تا بفهمند چقدر

عاشق و آگه و آدم شده ایم

 

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که در آن آخر وقت

به زبانی ساده

شعر تدریس کنند

و بگویند که تا فردا صبح

خالق عشق نگهدار شما

 

شعر: مجتبی کاشانی

 

 

می شه یک عالمه صفحه تایپ و ترجمه کرده باشی که فردا بدی به استادت، فقط روی فلشت ذخیره کرده باشی، میتونه فلشت ویروسی بشه و دیگه فایلت باز نشه!!! مشکلی نداره که...تو باید بگی خدایا شکرت!

 

ارائه برای فردا آماده کرده باشی، اون هم با کلی مصیبت! آخر روز که میای امتحان کنی ببینی چی کم و کسر داره برای پرینت میبینی اصلاً باز نمیشه!!!! باز هم می تونی بگی خدایا کرمت رو شکر!

 

می تونی دو سال با یکی زندگی کرده باشی، لحظه به لحظه، یهو از دستش بدی! گریه چرا؟! ناله؟! یعنی تو کم آوردی؟! نه، مگه تو هم کم میاری؟؟؟!! به قیافه ات که نمیاد!  تو فقط حق داری بگی، خدایا شکرت!!!

 

می تونی تا 2 شب بیدار باشی، تند تند کارهات رو انجام بدی که کارهات به گروه برسه! یهو ساعت 2 شب یاد شبهای ماههای پیش بیوفتی، مخصوصاً اون موقع ها که مجبور بودی کلی بیدار بمونی تا پروژه هات تموم شه، همون شبها که همیشه یکی بود که بهت انرژی بده! آنلاین میشی! تعدا ضربان قلب 2890!! اما حق نداری حرفی بزنی، تو فقط می تونی خیره شی به اسمش!!!! اِاِاِاِاِ یعنی باز هم کم آوردی دختر؟! گفتم که تو شجاعی، می تونی، باید بتونی چون راه دیگه ای نداری! تو فقط باید بگی شکرت خدا جونم!!!!!

 

آخه می دونی چیه؟! تو خیلی بچه ای، هنوز نفهمیدی که چی به صلاحته! هنوز کله ات داغه!!!! فکر کردی جوونی و همه کاره! می تونی جلوی همه مشکلات وایستی! می تونی بزنی تو دهن هرکی که رو حرفت حرف می زنه! میتونی رای طرف رو بزنی که از کاری که می خواد انجام بده پشیمون بشه! میتونی.....

 

 

اما حیف که هنوز بچه ای!!!!

 

حتماً خدا صلاح می دونسته، تو رو امتحان کنه! حتماً خدا صلاح می دونسته خودت رو به خودت ثابت کنه! بهت نشون بده هیچی نیستی! حتماً خدا صلاح می دونسته یه گوش مالی حسابی بده بهت!!!! اصلاً به تو چه که توی کار خدا دخالت میکنی! تو می تونی فقط به این همه مشکل و گرفتاری لبخند بزنی، بعدش بلند، اینقدر بلند که حتی صدات اونور دنیا هم برسه، بگی،"خدایا شکرت"!!!

 

 

 

خدا جونم یعنی نمی خوای بازی رو تموم کنی!

من که بهت گفتم، باختم!

من که بهت گفتم، رفوزه ی کلاستم!

من که بهت گفتم ......

 

چی کار کنم باور کنی؟؟؟؟

 

 

اما می خواهم اینو مطمئن باشی با این همه گرفتاریها که پیش عظمت تو حتی اندازه ی سرسوزن هم نمیشه، عاشقتم اونم خیلی زیاد! وقتی میبینم این طوری منو می سوزونی می فهمم که هنوز دوستم داری.

 

 

رویا

 

نمی خواستم اینقدر زیاد بشه! فقط می خواستم اون شعر رو بنویسم که یهو.....

 

نظرات 24 + ارسال نظر
محمد ـ اچ سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام
این بار نفر اول شدم.
خیلی خوشحالم از این بابت

محمد ـ اچ سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:21 ب.ظ

سلامی دوباره...
این نظر بالایی که دادم قبل خوندنه آپت بود. خیلی حالم گرفته شد . یعنی همش پاک شد؟؟؟
اما شاید ۱ امتحان کوچولو ی کوچولو. آخه انقدر از این بزرگتر هست که ...
راستی ۱ مطلب جالب تو ساعت ۲۲:۰۳ آپ کردی من ۲۲:۰۵ آپ کردم. جالب بود.!

محمد رضا سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ http://mamadrezaa.blogfa.com

سلام.اوووول که نشدم.دومم که به لطف محمد آقا نشدیم .خب مدال برنز هم خوبه!خب خدا رو شکر.
شعره که کولاک بود.متنتم عالیه فقط یه عیبی داره.لطفا یه سری به کتاب شازده کوچولو بزن.یه سری هم به ما بزن.روزتونم مبارک.یا علی

مازیار چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:30 ق.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام رویا جان ...
من هم اومدم فقط شعرت رو بخونم نمیدونم چی شد همه پستت رو خوندم .
موفق باشی عزیزم

لیلای قاصدک چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:49 ق.ظ http://ghasedak-gharib.blogfa.com

سلام
ما باید بتونیم
هیچ کس نمی پریه کششو داری یا نه؟ نمی پرسه در تواناییت هست یا نه. فقط باید دووم اورد.
اخرشم که نمی فهمم به خاطر کدوم کار توبیخ شدم.
واقعا نمی دونم چی بگم قصه دردناکی بود رویای عزیز.
خوب موفق باشی
بای بای.

محمد شیخانی چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:31 ق.ظ http://learnpc.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنونم که منو فراموش نکردید و برایم در وب آموزش کامپیوتر کامنت گذاشتید . باید بگویم این چند روز حالم اصلا خوب نیست اصلا بگذار راستش رو بگم : یه بغضی است که چند روزی است راه گلویم را گرفته و نمی ترکد حتی اجازه نفس کشیدن هم به من نمی دهد . خیلی دلم می خواهد یه گوشه ای بنشینم و مثل این کودکان گریه کنم .

علی چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:56 ق.ظ http://gavareh.parsiblog.com

سلام
خیلی حیف که اول نشدم.اما عیب نداره مهم اینه که صبح اول وقت رسیدم.
ببین متن قشنگی بود.میرم و بر می گردم
یا حق

جواد چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:17 ب.ظ http://www.javad14.blogfa.com

*زندگی معلم بی رحمیست که اول امتحان میکند بعد درس میدهد*
شعر خیلی قشنگی بود.آرامش بخش بود.موفق باشی!

محمد رضا چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:08 ب.ظ http://mamadrezaa.blogfa.com

آپ نمیکنی؟موفق باشی.یا علی...

ساحل کوچولو پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.ghamm.mihanblog.com

سلام عزیزم
دشمنت شرمنده باشه همینکه میای و نظر میدی کلی خوشحال میشم

ساحل کوچولو پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.ghamm.mihanblog.com

منم مثل شما دارم امتحان میشم یه امتحان سخت که البته هیچکی نمی دونه. ای خدا کمکم کن خیلی سخته ...
واست دعا میکنم از این امتحان الهی سربلند بیرون بیای.
خدانگهدار.

کریم و عزیزترین برادرزاده اش میترا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ب.ظ http://kadco.blogfa.com

سلام عزیز
خدا بندگان خوبش را زیاد امتحان می کند بر عکس بندگان ضعیفش که با امتحانی از راه به در می شوند .
دوست عزیز تا حالا به وسیله دلت با خدا صحبت کردی ؟ اگه تونستی این کار رو بکنی و به کارهای خدا ایمان کامل داشته باشی به مرتبه ای می رسی که با هر اتفاقی به جای ناراحتی فقط تبسم کوچکی از روی شکر خواهی زد این روز روز وصال توست
از این اتفاقات خیلی می افته اما روزی به اینها خواهیم خندید .

مطالبت خیلی زیبا بود ممنون
راستی ما هم به روزیم
خوشحال می شوم وقتی آپ می کنید خبرمان کنید
موفق باشین
در پناه حق

زهرا عفیفی راد پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:27 ب.ظ

و هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم
اوست کسی که آرامش را به قلوب مومنین می اندازد تا ایمانشان را بیشتر کند.

علی پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:00 ب.ظ http://gavareh.parsiblog.com

سلام دوباره
من برگشتم.ای وای چرا اینقدر طولانی نوشتی آخه؟؟؟ حالا من چجوری اینهمه رو بخونم؟؟؟
فقط شعر رو می خونم و بر می گردم.البته این دفعه قول می دم زودی برگردم
فیلا

علی پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:02 ب.ظ http://gavareh.parsiblog.com

با این شعر بدجورب یاد دوران دبستان افتادم.یادش بخیر چه معلمای ستمگری داشتیم.امیدوارم خدا از سر تقصیرات همشون بگذره.
دیگه نمی دونم چی بنویسم .اگه اجازه بدی من برم.
ولی بازم می گم حیف که این سیستم شما بخش نظرات خصوصی نداره
یا علی
یا حق

مهدی باقری پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ب.ظ

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

ظریفه پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:34 ب.ظ http://www.corocodile.blogsky.com

وفا خواهی جفاکش باش حافظ فان الربح و الاحزان فی التجر




عجیب غریب پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ب.ظ http://www.haha.nu/funny/strange-statues-around-the-world/

ظریفه خانم دلم برات می سوزه. این رویا وبلاگ رو گذاشته رو سرش و فقط تو میتونی نظرت رو بنویسی!!!
آخییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
حالا عیب نداره همین هم خودش نعمت بزرگیه :-)

خوبه می دونی عجیب غریبی!!!! اینطوری فکر نکن می تونی منو از نوشتن جدا کنی!!!
به قول خودت این نیز بگذرد!!!

میلاد جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.miladmoradi.blogfa.com

سلام رویاجون من میلاد هستم در مورد وبلاگت می خواستم بگم خیلی قشنگهو زیباست کلماتد و سخنانت به دل می شینه
اگه کسی دیوونت بود ، بازیش نده اگه عاشقت بود ، دوسش داشته باش اگه دوست داشت ، بهش علاقه نشون بده اگه بهت علاقه داشت ، فقط بهش لبخند بزن اینطوری همیشه یه پله ازش عقبتری ، اگه یه روزی خسته بشه و یه پله بیادعقب ، تازه میشه مثل تو

به دوست قدیمت یک سری بزن خوشحال میشم
milad
اگه مجنون خواستی من هستم اگه قابل بدونی
اینم ایدای منه
milad20061385200

ببخشید من یه سوال داشتم؟؟؟ مجنون پیدا کردنیه؟؟؟؟

میلاد جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://www.miladmoradi.blogfa.com

ایدا من اینه
milad200613852000

خاله ی بچه ها جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:11 ق.ظ

سلام ! می دونم این نظرات من تو رو کشته اما خوب همونطور که مستحضرید هر کی می تونه نظری داشته باشه!!! ۱) کی میشه این شبه عشاق دست از سر این وبلاگ بردارن. ۲) صبوری کن صبوری کن صبوری که گلچین روزگار... ۳)غروب ۲۸ تیر هم رسید و تو موندی و من و تو و ...جون من یه فکر درست حسابی برای ما سه تا بکن. ۳)دوستت دارم ۱۷۳۱۳۶۴+۳۵۱۳۶۴ تا

ای نامرد!‌(هر کی هر نظری می تونه داشته باشه!!!)
نه بابا!‌تو هم یعنی از این حرفها بلدی بزنی؟!؟!؟! آخری رو می گم!(شوخی کردم خیلی منطقی!!!)

دوست جونت جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:22 ق.ظ

سلام.ممنونم از خاله بچه ها که منم وارد بازی کرد.اما بیچاره شما خودتون یکیو لازم دارید که یه فکری به حالتون بکنه اون وقت...در مورد ۱ با خاله بچه ها موافقم و از همین تریبون به عنوان کسانی که تو زندگی دوست جون افتادند و سهمی از زندگیش دارند!!!به اونایی که خودشون حتما می دونند اعلام می کنیم: فکر نکنید دوست جون ما اونقدر بی کس و کاره که نیاز به دلسوزی شما داشته باشه.البته به دوستانی که محبت کردن جسارت نشه.منظور من اونایی اند که خودشون می دونند.
و اما دوست جونم!!همان طور که مستحضرید هر کسی می تونه نظری داشته باشه!!!!!!!!!(بعدا با هم حساب می کنیم)
ودر اخر: یکی از ما (یعنی اونا) داره باز به اون یکی دروغ میگه!!!!!!!!!!!

شما دو تا با هم قرار میارین نظر بدین نامردا؟! آقا مگه اینجا تریبون آزاده!‌برو تو هم یه وبلاگ بزن حرفات رو بگو مزاحم مردم نشو(تسلیم بابا!)
مرسی بابت این همه لطف گلم.
اون شعر آخرت هم که منو کشته!!! باید اون شعر جدیده ی رو می نوشتی!‌دیروز برامون خوندی!
موفق باشی

ظریفه جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:56 ب.ظ

شعری که نوشتی توپ بود.

رویا(حرف ظریفه) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ق.ظ

عجیب غریب این لطف رویاست که تو وبلاگ مینویسه.چ.ن من وقت ندارم.
رویا عری که نوشتی توپ بود.


---------------------------------
ظریفه من شرمندم! چون اسم اورده بودی مجبور شدم نظرت رو بدون اون اسم کپی کنم اینجا!!!
دیگه از این کارها نکنیا!اینجا وبلاگ نه دانشگاه دختر خوب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد