حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

حیات خلوت کروکدیل سوم

وبلاگی که همیشه درمورد همه چی میشه توش نوشت اما جدیدا هدفدار

هلیای من!

 

 

هلیا!

من هرگز نخواستم که از عشق، افسانه ای بیافرینم!

 without you!

باور کن!

من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم – کودکانه و ساده.

من از دوست داشتن، فقط لحظه ها را می خواستم.

آن لحظه ای که تو را به نام می نامیدم.

آن لحظه یی که خاکستری گذرای زمین درمیان موج جوشان مه، رطوبتی سحرگاهی داشت.

لحظه ی دست باد بر گیسوان تو

لحظه ی نظارت سر سختانه ی ناظری ناشناس بر گذر سکون

من از دوست داشتن تنها تو را می خواستم.

 

من برای گریستن نبود که خواندم.

من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک.

 

اما هلیای من تو سرسختانه عشق را نفی کردی! ان را حصار پنداشتی! حیف!

 

هلیای من!

تو زیستن در لحظه ها را بیاموز!

 

رجعتی باید هلیای من!

رجعتی دیگر باید

به حریم مهربانی گل های نرم ابریشم

به باد صبح

    که بیدار می کند

          چه نرم،چه مهربان، چه دوست.

 

رجعتی باید هلیای من!

    به شادمانی پُر شکوه اشیاء

 

منتظرت خواهم ماند 

هر روز بامداد را با " و من یتق الله...." آغاز خواهم کرد!!

 

 

رویا

 

*** خیلی برامون دعا کنید

 

نظرات 11 + ارسال نظر
هلیا پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:38 ب.ظ

تو نخواستی اما بدان که عشق افسانه ای بیش نیست
باور کن!
زندگی بازیست؛ اما نه سهل و کودکانه!
زندگی یک لحظه نیست؛ عمریست
تو از عشق آنرا می دیدی که دوست داشتی
... عشق آن بود که دوست نداشتی
برج مه آلود و غمناک با دربی مزین و آراسته
رجعت را چه سود که پایان راه نه حریم مهربانی گلهاست
نه باد صبح و نه شادمانی پرشکوه اشیاء
کاش می فهمیدی
کاش می فهمیدیم
کاش جور دیگر بود
درود بر تو در بامدادان با ندای و من یتق الله...
درو د بر تو در نیمروز که خدای تورا به پاس شکرگذاریت از بلا می رهاند و روزی می دهد
و درود بر تو در شامگاهان که توکل بر او تو را کافیست.

شهربانو - قایاقیزی پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ب.ظ http://gayagizi2.blogfa.com/

سلام به روی گل شما رویا خانم . من ترجمه آنچه که به برادر و برادرزاده عزیزم به ترکی آذربایجانی نوشته ام ، برای شما هم نوشتم . در همان پیامگذار کریم و میترای عزیز.
سلامت و موفق باشید .

محمد رضا پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:15 ب.ظ http://mamadrezaa.blogfa.com

فوق العاده بود.راس میگی با عشق باید رنگین زیست.نه سیاه.بعضی ها عشق را سکون میدانند.اما خدا یقینا ما را با عشق آفرید.وگر نه آدم نبودیم!
یا علی.

من! پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ

حیف که گفتی ..! رو نذارم... برا همین نمی ذارم!

کریم و عزیزترین برادرزاده اش میترا جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ق.ظ http://kadco.blogfa.com

سلام
خواستم عاشق باشم و همه را دوست بدارم و عشق را از روزنه های برگهای درختان به ریشه های خشکیده آنها برسانم اما غافل از اینکه معنی دوست داشتن را نمی دانم

خیلی زیبا و هنرمندانه نوشتین
برایتان آرزوی موفقیت دارم
ممنون که به ما سر زدین
موفق باشین
در پناه حق

محمد ـ اچ جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام...
فکر کردم وقتی میام بخونم نفر اول باشم که نظر می دم..
اما نشد...

علی سلطانی مجد جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ق.ظ http://asheghi4u.blogsky.com

سلام رها جان هم عکس زیابی بود هم آهنگ زیابیی بود هم متن زیبایی بود خلاصه یک کلام زیبا بود موفق باشی

علی جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ق.ظ http://DARBEDARAN.

سلام
ممنونم که منتظری تا یه در به در آپ کنه
ولی الان اصلا حال ندارم
آخه دلم گرفته
بیا ببین حال داداشت چطوره

علی جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:17 ق.ظ http://DARBEDARAN

یادم رفت
آدم یه وقتا دنبال عشقشه
یه وقتایی دنبال دلش
اما برای رسیدن به این چیزا باید از بعضی از چیزا دست بکشه

محمد فائز جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:58 ق.ظ http://www.ghayat.persianblog.com

الهی
چگونه زیستن را به من بیاموز . چگونه مردن را خود خواهم آموخت .
هلیای من
عشق یعنی اینکه ما باور کنیم یک دل دیگر ارادتمند ماست
یا حق

هژ یر جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:07 ب.ظ http://adim.persianblog.com

سلام دوست من.به روزم و منتظر حضور سبزت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد