این صدای تپش قلبــم نیست
در نهانخانه ی دل سینه زنی است
آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبت جدک
مناظره ی عقل و عشق :
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو.... و این هردو، عقل و عشق را،خداوند آفریده است تا در حیرت میان عشق و عقل معنا شود.
...
صبح شد، بانگ الرحیل برخاست و قافله ی عشق عازم سفر تاریخ شد...راهی که آن قافله ی عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرّحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد، وگرنه، این راحلان قافله ی عشق، بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند؟
الرّحیل! الرّحیل!
اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را!
اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی، و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می خواند.
قافله ی عشق در سفر تاریخ :
ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده ی حق نهاد؟ ای دل! نیک بنگر تا قلّاده ی دنیا را بر گردنشان بینی و سر رشته ی قلّاده را،که در دست شیطان است. آنان می نگرند که این راه را به اختیار خویش می روند، غافل از شیطان که اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد....
این حسین است، سر سلسله ی تشنگان، که دشمن را سیراب می کند... اما هنوز، گاه آن نرسیده است که غزل تشنه کامی ِ کربلاییان را بسراییم...
قافله ی عشق به سر منزل جاودان خویش نزدیک می شود ... و این عاقبت کار عشق است. موکب امام به هر سوی که می رفت،به سوی دیگرش سوق می دادند تا روز دوشنبه دوم محرّم سال شصت و یکم هجری به کربلا رسید.
کربلا :
لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّه... عجب رازی در این رمز نهفته است! کربلا آمیزه ی کرب است و بلا... و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است. و آن تشنگی که کربلاییان کشیده اند، تشنگیِ راز است. و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی - که می دانی - نرسند، چگونه جانشان سرچشمه ی رحیق مختوم بهشت شود؟ یُسقُونَ مِن رَحیقٍ مَختومٍ (26 سوره مطففین)
آن شراب طهور که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که این چنین بی دست و پا افتاده اند. آن شراب طهور را که شنیده ای، تنها تشنگان راز را می نوشانند و ساقی اش حسین است؛ حسین از دست یار می نوشد و ما از دست حسین.
الا یا ایّها السّاقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ناشئة اللیل :
اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است. پای بر مسلخ عشق نهادن، گردن به تیغ جفا سپردن، با خون، کویر تشنه سیراب کردن و ... دم بر نیاوردن! اگر ناشئه اللیل نباشد، این رنج عظیم را چگونه تب می توان آورد؟ یا ایُّهالمزَّمِّل، قُمِ الَّیلَ...،انّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً. رسول نیز آن قول ثقیل بر گُرده ی قیام لیل نهاد. با این همه،بار وحی بر آن جلوه ی اعظم خدا نیز سنگین می نشست. سَبحِ طویل روز ناشئه اللیل می خواهد، وگرنه،انسان را کجا آن طاقت است که این رنج عظیم را تحمل کند؟ اما چرا شب؟ و مگر در شب چه سرّی نهفته است که در روز نیست . خراباتیان چگونه بر این راز آگاهی یافته اند؟
شب سراپرده ی راز و حرم سرّ عرفاست و رمز آن را بر لوح آسمان شب نگاشته اند - اگر بتوانی خواند. جلوه ی ملکوتی ِ ایمان، نور است و با این چشم که چشم اهل آسمان است، زمین،آسمانِ دیگری است که به مصابیح وجود مومنین زینت یافته است. شب عرصه ی تجلای روح عارف است، اگرچه روزها را مُظهرِ غیر است و خود مخفی است، و در این صفت، عارف،اختران را مانَد.
ناشئة اللیل ۲ :
اماما،مرا منیز با تو سخنی است که اگر اذن دهی بگویم :« من در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزار و سیصد و چند سال از آن روز گذشته است. اما مگر نه اینکه ان صحرا بادیه ی هولناک ابتلائات است و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیزموده اند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام،مرادم آن کسانند که یا لَیتَنا کنّا مَعَکُم گفته اند. پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو برم.»
غربال دهر :
تن چهره ای است که جان را ظاهر می کند، اما میان این ظاهر و باطن چه نسبتی است؟ آنان که روح را مَرکبی می گیرند در خدمت هوای تن، چه می دانند که چرا اهل باطن از قفس تن می نالند؟ تن چهره ی جان است، اما از آن اقیانوس بی کرانه نَمی بیش ندارد، و اگر داشت که آن دلباختگان صنم ِ ظاهر، حسین را می شناختند...
حرّ مرکب خویش را هِی کرد و به سوی خیمه سرای حسین ابن علی(ع) بال کشید.
حرّ بن یزید ریاحی تکبیرة الاحرام خون بست و آخرین حجاب را نیز درید و ازاد از بندگی غیر، حرِّ حرّ وارد نماز عشق شد و این نماز، دائم است و آن که در آن وارد شود هرگز از ان فارغ نخواهد شد: اَلَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِِم دائِمونَ ... و خود جان خویش را گرفت. حرّ آن کسی است که حق اذن جان گرفتن را به خودِ او می سپارد و این اکرم الموت است: قتل در راه خدا. و مگر آزاده ی کرامت مند را جز این نیز مرگی سزاوار است؟ احرار از مرگ در بستر به خدا پناه می برند.
داداشم٬ آقا مهدی یه چند روزیه بیمارستانه.... یاد مریضاتون که افتادین مهدی ما رو هم دعا کنید!
پ.ن. این روزا حسابی التماس دعا...دعا کنید امام حسین یه نگاه خریدارانه به دلامون بندازه...
پ.ن. متن های بالا از کتاب فتح خون شهید قلم مرتضی آوینی ه! ...هر روز یه قسمت رو می نویسم(البته به شرط حیات!)... جداْکتاب قشنگیه
پ.ن. پارسال تمام دغدغه ام این بود که سال دیگه عاشورا تاسوعا تو این جمعا نیستم...امسال دغدغه ام باز هم همونه....اما این دفعه نبودنم فرق داره!... کاش میشد پر کشید...اینجا جای موندن نیست!
پ.ن. برای تمام مریضا هم دعا فراموش نشه....همین الآن از بیمارستان اومدم! واقعاْدلگیره ! خواهشاْمریضها رو فراموش نکنید...شماها هم یه کم بیشتر مراقب خودتون باشید....اینقدر فکر و خیالهای الکی نکنید...خدا داریم به چه بزرگی...الان بیمارستان پر شده از جوونهایی که ناراحتی قلبی گرفتن....برای مریض ما هم دعا کنید
در پناه حق
التماس دعا
سلام
بازم حیرت بین عقل و عشق؟؟
عقل میگه به یک گوشهءعافیت پناه ببریم و حسین رو نادیده بگیریم و یه بهانه جور کنیم که با اون خودمونو فریب بدیم و از حادثه های سخت در امان باشیم...اما عشق راه خلاف رو نشون میده راهی که عقل بهش میگه جنون!
گاهی فکر میکنم اگه من در زمان امام حسین بودم میتونستم راه درست رو انتخاب کنم؟؟وقتی به آدمای دور و برم نگاه میکنم که گاهی حتی در مورد ساده ترین و بدیهی ترین اصول انسانی کم میارن(حتی آدمای موجه و متدین!!!!!!) برای پاسخ به این سوال دچار تردید میشم اما ایمان دارم اگه آدم قصد و نیت پاکی داشته باشه خدا هیچ وقت فراموشش نمیکنه و فقط کسانی مهر بر قلبشون میخوره که خودشون میخوان فراموش بشن.
پست قشنگی بود.
امیدوارم توی این ماه توفیق بهتر شدن پیدا کنیم.
سوگواریهات قبول عزیز مهربون!
مواظب خودت باش.
راستی بابام رفته گلاب بیاره :)
به نام نامی الله...
سلام علیکم.خوبین؟این واقعه ی بزرگ را به شما تسلیت میگم.ازتون خیلی التماس دعا دارم.آخه توی یک ۲راهی سرد موندم.برام همین الان دعا کنین...
حسین خویش را برای عشقی بینهایت فدا کرد...
اللهم عجل لولیک الفرج.راستی منم آپ کردم.یاعلی
سلام
به نظرت رفتن یا موندن دست خودمونه؟!
من که می گم سهم ما فقط خواستنه...
سلام،
اولن که مشتکرم،
دومن که وبلاگ همسرم اینه: www.yekdeli.parsiblog.com
سومن که عشق، یعنی سوختن از سر تا قدم، بدون پرسش. این بالاترین مرحله عشق هستش، یعنی اینکه تو در راه اسلام از پول و جونت بگذری و بعد بخوان تورو از بین ببرن به خاطر اینکه تورو از کفار و دشمنان خدا بدونن.
عاشق واقعی اون کسی هستش که حرف مردم براش مهم نیست
سلام
تو این روزا مارو هم فراموش نکنید
سلام
همیشه این حیرت وجود داشته ولی باید بیشتر بهش توجه کرد
امیدوارم که توی این ماه حداقل حرمت ابی عبدالله رو نگه داریم
یا محمد و علی
عقل . عشق . بازی . و کماکان حیرت دانستن و ندانستن همه چیز !!! به روزم !
به نام خدا
با سلام و با تشکر از حضور شما
به نظر می رسه شما کد لوگو ها رو در جای مناسبی قرار نمی دهید
با توجه به تصویر موجود در وبلاگ شما باید کد را بین دو تگhtml و head قرار دهی اگر در کد قالب شما چنین عباراتی وجود نداشت به دنبال تگ های همچون body بگردید و بعد از آن قرار دهید
باز هم در خدمت هستیم
انشاءالله در همه مراحل زندگی موفق باشید
یا علی
به قول زهرا امیدوارم توی این ماه توفیق بهتر شدن پیدا کنیم
سلام
من با مطالب جدید آپ کردم ۴ مطلب جدید تو صفحه اول وبلاگم در مورد موبایل می توانید پیدا کنید .
منتظر حضور شما دوست عزیز هستم .
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند . (آوینی)
سلاممممممممممم ....
بی معرفتااااااااااااااااااااا.... کجایین شماها ؟
مخصوصا رویا جون ....
ایام حسینی و ایام سوگواری رو تسلیت میگم ...
برای منم دعا کنین ...
گرچه من رو سیاهم ولی براتون دعا میکنم ...
فعلا....
ای عندلیبان گلشن خراب است
آهسته رانید اصغر به خواب است
آی لایی لایی از سفر برگشته رودم
شیر از پیکان کافر خورده رودم
سلام خسته نباشید این ایام رو به نویسندگان این وبلاگ تسلیت میگم
سلام محدثه جونم
خیلی دلم برات تنگ شده بود فدات بشم خانومییییییییییی
بازم به من سز بزن
بای
سلام
عزاداریهاتون قبول حق باشه انشاالله.
تو رو خدا توی دلشکستگی روزانه و مناجاتهای شبانه یاد من هم باش.
یا علی(ع)
در برابر شهید آوینی معلومه که خموشم ....اما فقط یک حرف: خیلی ها کار درست رو ممکنه انجام بدن(با چشم سبز) اما بعضیا یعنی قلیلا «السابقون السابقون» می شن و بقیه اصحاب الیمین. اینو تازه واسه اونایی گفتن که مطمئن هستن یا فکر میکنن یا امیدوار هستن (و دعا می کنن) که از اصحاب الشمال خیلی فاصله دارن....
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
سلام و عرض تسلیت خدمت خواهر خوب و مهربانم. و همچنین سلام و عرض تسلیت خدمت ۵ دوست و همراه همیشگی شما. از لطف همیشگیتان سپاسگزارم. انشاالله بیمار شما نیز در سلامت کامل به خانه خود بازگردد. از اینکه با تاخیر خدمت میرسم امیدوارم عفو فرمایید. مشغله زیاد از یک سو و به روز رسانی روزانه از سوی دیگر فرصتی برای عرض ادب و جبران محبتهای شما نمیگذارد. بهترینها را برایتان آرزومندم. به یاد ما روسیاهان نیز باشید. التماس دعا
سلام رویا جونم
خوبی؟من آپم.بازم محرم اومد ماه خون ماه شمشیر....
فرا رسیدن این ماه عزیز رو تسلیت میگم...
یا حق.
التماس دعا...
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
کاش یادمون میموند این همون شاه کلید طلایی که به روایت امام صادق(ع) گره گشای گرفتاری و غم های (حتما ناچیز و کوچک) ماست پس از پشیمانی ها چنانچه که حضرت یونس(ع) را از چنان غم و گرفتاری و ناامیدی نجات داد.
دوست جونم! شاید لازم باشه به اونی که می دونی این جمله رو یاد آوری کنی و در این شبها از خدا می خواهم که معرفت امید به الله قادر لمن یشا را به دلمان بتاباند
یا حق
فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان رو خدمت شما دوستان محترم تسلیت عرض میکنم ...به همراه دعای مخصوص برای همه بیماران منجمله مهدی اقا ..
یا علی
سلام !
فرارسیدن ایام محرم رو به همه تسلیت عرض میکنم .
انشاالله امام حسین یه عنایتی تو این روزها به ما بکنه . البته عنایت که حتما میکنه ولی ما نمیبینیم .
التماس دعا.
با سلام رویا جان این ایام رو به شما تسلیت میگم و برای برادرتون از خدا طلب شفای عاجل میکنم امیدوارم هر چه زودتر سلامتیشون رو به دست بیارن
التماسدعا
یامهدی ادرکنی
رویل خان شما و بی معرفتیییییییییییییییییییییییییی؟
سلام....با مطلب تکراری تعدد زوجات آپ هستم ِ از شما دعوت به بازدید میکنم . امید که بپذیرید.
زهرا:این همه مطالب جلب و مهم تو دنیا هست شما چراتو این مسائل بیهوده و خانمان برانداز موندین!
سعی کنید به چیزهای خوب و مهم فکر کنید عمر آِدمه حیفه که بازیچه بشه!
با سلام
وبلاگ زیبایی دارید
به بنده هم سری بزنید.
ایشاالله حال مریضتون خوب بشه