سلام.ممنون از اینکه افسانه های شخصیتونو نگفتین یا گفتین
منظورم از افسانه شخصی این بود که واسه چی دارین نفس می کشین؟
من به شخصه واسه چیزای معمولی نفس نمی کشم
افسانه شخصی من زندگی کردن مثل دیوونه هاست ولی نه هر دیوونه ای.
فعلا وقت ندارم. بعدا راجب دیوونگی بیشتر می نویسم.
بازم منتظر افسانه های شخصی قشنگتون هستم.
ظریفه
لطفا هر چی می نویسین اولش یا اخرش یا وسطاش افسانه شخصیتونم بگیییییییییییین.
سلام دوست عزیز از اینکه به وب شما اومدم خیلی خوشحالم
مطالب زیبایی مینویسید ٬ منم با موضوع اسامی بازیکنان تیم ملی فوتبال اعلام شد آپ کردم اگه دوست داشتی
بیا .
مسعود از وب لاگ جادوهای ویندوز
سلام رویا جوون .
میدونی چی شده ؟
میخوای بدونی ؟
پس برو به این سایت همه حرفای سعید توشه .!
به جای آدرس وب خودم آدرس اون وب رو برات گذاشتم .( حتما بخون )
من اکثر مطالبم از خودم هست اگه منبا داشته باشه حتما اعلام می کنم
آدرس ایمیلت را اگر امکان دارد برام بفرست یا ای دی
من که قبلا گفتم!!!!!!!!!!!!!!!
افسانه شخصی من این است که بتونم خودم را بسازمو.....
من آدرست ر فراموش کردم. اگه میشهآدرس میلت را برام آف لاین بزار
شایدم افسانه ی شخصی من به این معنی که گفتی یه چیزه دیگه باشه. تو میگی افسانه شخصی یعنی واسه چی دارین نفس میکشین. میدونی جواب این سوالت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مجبوریم!
و به خاطر اینکه این اجبار رو یه کم راحت تر تحمل کنم برای خودم هدف میذارم.
اینکه برای خودم برای زندگیم مهم باشم. اینطوری این اجبار کمکم رنگ عوض می کنه!!!!!!!!!
فکر کنم زیادی چرت و پرت شد. اما خوب خودت پرسیدی ظریفه خانوم
ظریفه جان سلام ...
افسانه شخسی من یه کلبه آبی هست که در گیلان زمین هست .
همون طور که از اسمش پیداست آبیه ٬ نزدیک یه رود خونه ٬ نزدیک دریا ٬ اطراف جنگل .
ساکت و آروم . اما شاد .
کلبه من از چوب ساخته شده . یه زیر زمین داره که غذای زمستان رو توش ذخیره می کنم .
خواهم ساختش .
کلبه آبی حقیقی من .
موفق باشی
http://f2.blogsky.com
منتظرتم
سلام ... افسانه ای من ایرباسه /.... همین ایرباسی که تا حالا هزاران بار سقوط کرده و البته دیگه پرواز نمی کنه .... خواستی می تونی تو آرشیو وبلاگم افسانه اش رو پیدا کنی ....شاد باشید همیشه ..... ایرباسی که ...
رویا جوون چطورییی ؟ ...................
وااای بعد از 3 هفته نصفشو تازه سانسور کردم ! بعدشم این فرقا هم خیلی هاش
واقعیت داره ! مرسی سر زدی دوست داشتی بازم بیا پیشم می دونی که خوشحال
میشم ...عزیزمیییی..............
سلام رویا بازم مرسی که به فکر سعید هستی آره سعیدو آوردیم خونه . در ضمن بدون که هیچ میلادی وجود نداره .
کتاب کیمیاگر رو که یکی از دوستام ازم گرفت دیگه پس نداد بخونم . ولی در مورد افسانه شخصی اینطوری که شما گفتین باید بگم : عشق ؛ حالا عشق به چی رو نمیگم ولی میتونه به کار باشه ، به پول باشه ،به مدرک دانشگاهی باشه ، به یه دختر باشه ، به مولام علی باشه ، به خدا باشه ، یا به .....
سلام من آپ کردم یه سری بزنی بد نیست
رویا خانم
حرف تو قبول دارم ( تو وبم )
اما مطلب بد اینکه افسانه عشق ما دست خوشه اژدهای درونشه . ممنونم . فعلا
سلام......چی بگم با اون سالتون تمام پرواز های قبلی رو به یادم آوردید ........//... فراموش شده را فراموش کن که یا خود غمگین شوی و جان دهی یا فراموش شده از غم فراموش کردنت ... ///...... کاش می شد زودتر برم .... جوابتون این بود ... کاش می شد هر وقت خواستی .... ///.... شما که اون خوندی یه خورده دیگه می خوندی جوابش هم می دیدی ....اما بگم بدونید /./////// شاید یه خورده زودتر عذابی که تو جهنم منتظر آدمه زود تر تموم شه .... و به تونی به بهشت بری ..... کاش می شد زودی بری .... زودی تموم شه ......///.............. ایرباسی که ...................
سلام .... چیزی شده می تونم کمکتون کنم .....
سلام. خوبی؟ اول خودت به صورت کامل افسانه ت رو بگو بعد....... من نمی تونم افسانه شخصیم رو بگم.آخه روم نمیشه ..... نه اصلا. اصرار نکن. نه به جون تو !!!! آپ کردم. بهم سر بزن. موفق پیروز و عاشق باشی. قربانت............عسل
سلام
وبلاگت خیلی قشنگه
مطالبتم توپن
ویزیتوراتم بالا
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوشحال میشم به ما هم سر بزنی
در ضمن تو لینکم هم اظافت کردم
سلام.
افسانه های هر فردی جزی از مسائل شخصی اون فرده .. و مسلما چیزی هم که قابل بیان واسه همه باشه افسانه نیست......
پس سعی کن به افکار دیگرون وارد نشی و .........(;
موفق باشی عزیزم
راستی من addet کردم با اجازه!!!!
وبلاگت با حاله ولی من نفهمیدم افسانه ای که می گفتی یعنی چی به من سر بزن
سلام رویای عزیز مرسی که منو تنها نمی زاری . هدف من یه افسانه نیست یه رازه که خودت میدونی ...
سلام .... شما به هیچ عنوان و به هیچ شکلی باعث ناراحتی کمن نشدید ... اتفاقا اتفاقا .... شما خیلی خیلی من رو خوشحال کردید که به گذشته های من سر زدید باعث شدید یادم بیاید یه سری از این غم و غصه هام واسه چیه .. دیگه داشت یادم میرفت که چرا بعضی وقتی غمگینم ..... این یکی از علتاش بود من از شما ممنونم که باعث شدید یادم بیاد .... ... شما پروندههای مسکوت رو ورق زدیدی این کار و کمتر کسی در حق کرده بود .... ممنون خیلی ممنون .... / یه چیزه دیگه من به هیج عنوان دوست ندارم دوستان از بابت چیزی ناراحت باشن یا غمگین ..... چون می دونم چه حسی هستش حالا چه برسه به اینکه خودم باعث شده باشم و من با نوشته هام باعث شدم .... من باید از شما معذرت خواهی کنم .... منو ببخشید ... امیدوارم همیشه شاد باشید ... همیشه .... بازم ممنون جدا می گم ......../// فکر نمی کردم افسانه ای من رو بخونید ...../// شاد باشید همیشه .... ایرباسی که .....
خیلی ممنون که در وبلاگ من نظر دادی ظریفه جون من از تو خیلی خوشم اومد .
همیشه از این کارها بکن . تا من هم به تو در بهتر شدن وبلاگتون کمک کنم.
دمتون گرم کوچیکت صادق
سلام ...خوبی؟ وای چقد من کورو کودیل دوست میدارم .. افسانه شخصی رو نمیدونم ... من از لیوان عمومی اب میخورم چه برسه به افسانم ... ولی دلم مارمولک میخواد تو داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام ... ممنون افتخار دادید ..... از بابت اون همه ...... باز ممنون .... شما لطف دادید من هم خوشحالم ... شاد باشید ...همیشه ..ایرباسی که ...
معمولن این افسانه های شخصیتی خصوصیه! البته به نظر من خصوصی بودنش بی معناست! چون همه می دونن که مهم ترین اونا عشقه! برا ما هم همینجوریه! یه روز می گه دوستم داره و من کلی شارژ میشم. یه روز هم جواب سلامم رو نمیده... ):
ظریفه جون امیدوارم پاک کردن اون پست معنای خوبی داشته باشه..........
سلام.فکر می کنم احساس عذاب وجدانم احمقانه بود.اونم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام
من نمیدونم شما چه کسی هستید که به تمامی دوستان من که وب دارن سر زدی اما در مورد خودم هم اینکه دیوار بلندی که خورشید از آدم بگیره هیچ وقت ما را به بالا نمی بره
سلام .... و اینبار سکوت می کنی و ساکت که می شوی .... حرکتی که نکنی شاید بدانند که از تشکر بود .. خجالت .... شرم و ...... که ممنون .... بابت همه چیز ....../// .... دیوانگی که می کنی هر که می بیند برداشتی دارد چه خوب چه بد می خواهم باشم تا حقیقتم را نبینند.....هر افسانه ای گفتنی نیست و هر گوشی محرمش ....شاید شاید ... نمی دونم شاید گوشی بود .. حسی بود .... اما داستانهایم همه برای خود ارزش داشت و ...... باز نمی دانم .........//// و باز سکوت باید .... که جایش همین جاست ..... ممنون ....... شاد باشی.... ایرباسی که هنوز نمی دونم چی دنباله خودش داره ...........
سلام به ظریفه و رویای عزیزم...
افسانه ی شخصی همون امید یا ارزو میشه البته من اینطور برداشت کردم....
حالا افسانه ی شخصی من...رسیدن به محمد عزیز و موندن در کنارش تا همیشه..........
بعدی قبولی دانشگاه.........
بعدش یه مامان خوب برای نی نی گولی هامون.......D:D:D:
نفس میکشم تا به این هدفهام برسم...
نمیدونم چقدر درست جواب دادم.....
آپــــــــم اومدیاااا ! تولد داریم !
...!!! ۸ روز گذشت...!!!