حس فرداهام:
حس الانم:و
و کمی
حس پریروزم:
حس یه روز قبل پریروزم:و
حس چندوقت پیشم:و
اول قصه قهرمان قصه بود و خدا
جاهای سخت و دشوار قصه، باز خدا بود و قهرمان قصه
اما
یه زمانی قهرمان قصه یادش رفت که خدا هست
فکر کرد خودش قهرمانه و بی نیاز
و چه اشتباه وحشتناکی کرد که واسش گرون تموم شد
اما خدای قصه مهربونتر بود
قهرمان قصه باز یادش افتاد
آخر داستان بازم قهرمان قصست و خدا
آیا یادش میره باز؟
ظریفه
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ ★
┊ ┊ ☆
┊ ★
☆
ᒪᓰḰᕮᙓᕮᕮᗴ
منو فراموش کردی ظفه ؟؟؟
به منم سر بژن خوووووب
نه عزیییییییییییییییییزم
دعا می کنیم براشون
این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده
پیغامبر عشق است ز محراب رسیده
آورده یکی مشعله آتش زده در خواب
از حضرت شاهنشه بیخواب رسیده
این کیست چنین غلغله در شهر فکنده
بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده
این کیست بگویید که در کون جز او نیست
شاهی به در خانه بواب رسیده
این کیست چنین خوان کرم باز گشاده
خندان جهت دعوت اصحاب رسیده
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق
از بهر گشاییدن ابواب رسیده
(نظر خصوصی)